• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان کلاه‌خود عشق | ماهک مهاجری کاربر انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع ماهک مهاجری
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 471
  • کاربران تگ شده هیچ

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
فصل ۲۳:
اردشیر، که اکنون تحت سایه‌ی نظارت دقیق تورانیان است، می‌داند که هر حرکت او زیر ذره‌بین قرار دارد. با این حال، عشق و وظیفه‌اش او را وادار به اقدامی خطرناک می‌کند. او از طریق کاوه، پیک مورد اعتماد و قدیمی خود که ظاهری از یک پیش‌خدمت مطیع توران به خود گرفته، اولین پیام رمزی را برای روکسانه ارسال می‌کند. این پیام نه از طریق کاغذ و جوهر، بلکه از طریق تغییر در چینش خاصی از مهره‌های شطرنجی که در اتاق انتظار اردوگاه روی میزی قرار دارد منتقل می‌شود. یک زبان سِرّی که تنها او و روکسانه از آن مطلع‌اند. کاوه، با قلبی که هم‌چون پتک بر سینه‌اش می‌کوبد، پیام را بامهارت جا می‌دهد و از کنار نگهبانان عبور می‌کند که گویی تنها به یک پیش‌خدمت بی‌اهمیت می‌نگرند. خطر در هر قدم او حس می‌شود. بوی تند عرق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
فصل ۲۴:
روکسانه با شنیدن خبر رسیدن کاوه و مشاهده‌ی تغییرات جزئی در چیدمان مهره‌های شطرنج که
به او رسانده شد، در درون خود به طوفانی از هیجان و ترس فرو می‌رود. او باید نقشی را بازی کند که هیچ‌گاه برایش طراحی نشده بود. زنی مطیع، دل‌باخته به حاکم توران و دور از هر گونه سوءظن. اسفندیار که خود شاهزاده‌ای زیرک و البته بسیار پارانوئید است، در تمام طول روز سایه‌ی روکسانه است. او اغلب در اتاق های نزدیک یا در همان تالار اصلی حضور دارد، تظاهر به مدیریت امور حکومتی می‌کند؛ اما تمام تمرکز او بر روی زبان بدن، تنفس و حرکات کوچک
روکسانه است. تنش زیرپوستی بین آن دو، مانند سیم ناظری است که هر لحظه ممکن است پاره شود.
روکسانه در ساعاتی که اسفندیار مشغول جلسات است، خود را وقف رمزگشایی می‌کند. او با
استفاده از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
فصل ۲۵:
پس از خروج اسفندیار، روکسانه با سرعتی که تنها تحت فشار مرگ امکان‌پذیر است، به سراغ
رمز می‌رود. او اکنون دقیقاً می‌داند که باید به کدام ستاره‌ها و کدام مصرهای خاص در اشعار
قدیمی ارجاع دهد. او با دقت، تکه‌های اطلاعات را کنار هم می‌گذارد. اردشیر در خطر است.
موقعیت نیروهای اصلی توران در مرز شمالی تثبیت شده است. فرار باید در مه بعدی انجام
شود. این اطلاعات حیاتی، او را به مرحله‌ی بعدی می‌برد. حالا باید این اطلاعات را به‌گونه‌ای
ذخیره کند که حتی اگر اتاقش تفتیش شد، چیزی جز یک یادداشت بی‌اهمیت پیدا نکنند.
درست زمانی که روکسانه در حال رمزگشایی نهایی است و بخشی از پیام را بر روی دستمالی
ظریف با اشاره های بسیار کوچک حک کرده، صدای کوبش سنگین کفش های نظامی در راهرو می‌آید. اسفندیار بازگشته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
فصل ۲۶:
شاه توران، که از طریق جاسوسان خود از فعالیت های مشکوک اردوگاه مطلع شده بود، تصمیم
می‌گیرد نقشه‌ی بزرگ‌تری بکشد. او نمی‌تواند تنها به گزارش‌های جاسوسان اکتفا کند. او نیاز دارد واکنش طبیعی روکسانه را در شرایط واقعی ببیند. به همین دلیل، او مردی به نام کیومرث را
که یکی از وفادارترین و در عین حال متظاهرترین مأموران مخفی خود است با هویتی ساختگی به‌عنوان فرستاده‌ای مهم از پارس که ظاهراً برای مذاکرات فرعی آمده به اردوگاه می‌فرستد و دستور می‌دهد تا با روکسانه دیدار کند. هدف این است که ببینند آیا روکسانه با دیدن یک غریبه‌ی پارسی، نشانه‌ای از شناخت یا هیجان پنهان بروز می‌دهد، یا خیر.
کیومرث با ظاهری آراسته و ادعای حمل پیام‌هایی محرمانه از دربار پارس وارد می.شود. حضور او در میان فرماندهان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
فصل ۲۷:
شاه توران، که حالا به درجه ای از اطمینان در مورد وفاداری روکسانه رسیده بود، تصمیم گرفت
آخرین ضربه روانی را به او وارد کند تا مرزهای احساسی او را در هم بشکند. او اردشیر را که
تحت شرایط سخت اسارت یا به عنوان یک مشاور جنگی پارسی که ظاهراً مجبور به همکاری
شده به اردوگاه آورد. اردشیر، با زخم‌هایی که نشاندهنده‌ی تحمل شکنجه یا حداقل سختی‌های اردو است وارد تالار شد؛ اما چشمانش هنوز همان شعله سرکش گذشته را داشت. این یک دیدار کنترل‌شده و بسیار خطرناک بود که برای سنجش واکنش‌های عمیق روکسانه طراحی شده بود.
حضور اردشیر در میان فرماندهان تورانی، یک شوک فیزیکی و روانی برای روکسانه بود. او باید
می‌دید که مردی که زمانی او را به عظمت رساند، اکنون در زنجیر قدرت دشمن است؛ حتی اگر این زنجیرها ظاهری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

ماهک مهاجری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/10/25
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
فصل ۲۸:
اردشیر سخنانش را با صدایی واضح و مغرور آغاز کرد، در حالی که کلماتش دو لایه داشتند. او
خطاب به روکسانه گفت:
- بانوی پارس، سختی های روزگار ما را به این نقطه رسانده است؛ اما من دریافته‌ام که تنها وفاداری به قدرت برتر است که می‌تواند نظم را حفظ کند. من اکنون در مسیر درست هستم، مسیری که هیچ تردیدی در آن راه ندارد.
کلمات وفاداری به قدرت برتر برای تورانیان به معنای شاه توران بود؛ اما برای روکسانه، این اشاره مستقیم به تعهد اردشیر به نجات
امپراتوری بود، نه تسلیم‌شدن. روکسانه باید با همان لحن پاسخ می‌داد.
روکسانه با نگاهی سرد و عاری از احساس، به او خیره شد و زمزمه کرد:
- آقای اردشیر، شما دیر به درک عظمت رسیده‌اید. این عظمت، نیازمند قربانی‌کردن است. آیا شما از پس این قربانی برآمده‌اید؟
این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا