- ارسالیها
- 1,392
- پسندها
- 19,541
- امتیازها
- 42,073
- مدالها
- 21
- نویسنده موضوع
- #21
*آلودهی تو*
مرا که سپردهام به مهر تو دل
مباد که رها به بیکران بکنی
خیالم به تو آغشته در سماء و زمین
بیا تا شکایت مرا به آسمان بکنی
مرا نگاه کن که آلوده به توام ولی
مباد به دیدنم، دیده روان بکنی
چنان به تو پناه میبرم که آینه نیز
یقین میکند که تو مرا عیان بکنی
بساز مرهمی و گذار بر زخم دلم
بکوش حرف دلت را بیان بکنی
دلم تنگتر از آنست که میبینی
برو تا بهار مرا خزان بکنی
گمانم بهشت آنجاست که من
بگویمت بمان و تو همان بکنی
مرا که سپردهام به مهر تو دل
مباد که رها به بیکران بکنی
خیالم به تو آغشته در سماء و زمین
بیا تا شکایت مرا به آسمان بکنی
مرا نگاه کن که آلوده به توام ولی
مباد به دیدنم، دیده روان بکنی
چنان به تو پناه میبرم که آینه نیز
یقین میکند که تو مرا عیان بکنی
بساز مرهمی و گذار بر زخم دلم
بکوش حرف دلت را بیان بکنی
دلم تنگتر از آنست که میبینی
برو تا بهار مرا خزان بکنی
گمانم بهشت آنجاست که من
بگویمت بمان و تو همان بکنی
آخرین ویرایش