نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار فروغ فرخزاد

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 3,115
  • کاربران تگ شده هیچ

Dilan

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
943
پسندها
7,629
امتیازها
47,836
مدال‌ها
21
  • #31
باز در چهره ى خاموش خيال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه ى هستى سوزت
باز من ماندم و يك مشت هوس
باز من ماندن و يك مشت اميد
ياد آن پرتو سوزنده ى عشق
كه ز چشمت به دل من تابيد
باز در خلوتِ من دست خيال
صورت شاد تو را نقش نمود
بر لبانت هوس مستى ريخت
در نگاهت عطشِ طوفان بود... .

فروغ_فرخزاد

فروغِ شب هاى بى فروغم..
 
امضا : Dilan

AVA

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
76
پسندها
1,699
امتیازها
9,703
مدال‌ها
6
  • #32
مرگ من روزی فرا خواهد رسید


مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسید

در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور

در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور

یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید

روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا

روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر

ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار

گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد

ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود

من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

خـاک می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

AVA

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
76
پسندها
1,699
امتیازها
9,703
مدال‌ها
6
  • #33
-آه؛
من هم زنم،
زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال...

دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال...!

#فروغ_فرخزاد
 

Matin-ms

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
3,033
امتیازها
16,633
مدال‌ها
9
  • #34
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به افتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
 
امضا : Matin-ms

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,580
پسندها
38,798
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
  • #35
تورا میخواهم و میدانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم

ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر به سویت

در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خاموش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم

در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست

ز پشت میله ها هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر می کنم آواز شادی
لبش با بوسه می آید به سویم

اگر ای آسمان خواهم که یک روز
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر که من مرغی اسیرم

من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M.Fakher

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #36
اشعار کوتاه فروغ فرخزاد

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
 
امضا : *SaHaR_18*

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #37
شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *SaHaR_18*

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #38
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع میکند
 
امضا : *SaHaR_18*

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #39
کاش چون آینه روشن می شد
دلم از نقش تو و خنده تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده تو
 
امضا : *SaHaR_18*

*SaHaR_18*

کاربر فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
4,948
امتیازها
23,673
مدال‌ها
20
  • #40
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
 
امضا : *SaHaR_18*

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا