- ارسالیها
- 7
- پسندها
- 30
- امتیازها
- 33
اگر آن روز که با اولین بوسه دلم را به هفت شهر عشق برده بودی و دستان سردم را با مرام وجودت گرم کرده بودی و تاج پر تلالو دلداگی و شیدایی برتارک پرغرورم گذاشته بودی ؛
گفته بودی روزی خواهد آمد که نگاه گرم عاشقانه ات به تلنگری یخ میزند و دستان پر مهر و حمایتگرت بی هوا به گونه های خیس و تب دار روح خسته ام میکوبد و سینه ی همیشه امنت جایی برای آرامش ابدی ام نخواهد بود و دنیای ساده و بی توقع زنانه ام در نگاه سرد و بی تفاوتت جان میدهد؛
هرگز دل به آن دو گوی سیاهِ شب زده و مرموزِ نگاهت نمیدادم که گذشت زمان آسمان دلش را ابری و هوای سینه اش را لبریز از سرب داغ بی وفایی کند .
اگر این روز ها " غیرِ المغضوب ِ علیهِم" بودیم و دعای خیر مادر روانه ی راهمان بود و درد بی کسی آن حنجره ی...
گفته بودی روزی خواهد آمد که نگاه گرم عاشقانه ات به تلنگری یخ میزند و دستان پر مهر و حمایتگرت بی هوا به گونه های خیس و تب دار روح خسته ام میکوبد و سینه ی همیشه امنت جایی برای آرامش ابدی ام نخواهد بود و دنیای ساده و بی توقع زنانه ام در نگاه سرد و بی تفاوتت جان میدهد؛
هرگز دل به آن دو گوی سیاهِ شب زده و مرموزِ نگاهت نمیدادم که گذشت زمان آسمان دلش را ابری و هوای سینه اش را لبریز از سرب داغ بی وفایی کند .
اگر این روز ها " غیرِ المغضوب ِ علیهِم" بودیم و دعای خیر مادر روانه ی راهمان بود و درد بی کسی آن حنجره ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.