دیگر هیچ چیز برای گفتن نمانده است
هیچ کاری نیست که انجام دهم
هیچ فردی نیست که مرا کمک کند
هیچ اشکی هم نیست که شب هایم را مقدس کند
و در پایان هیچ چیز خوب نخواهد شد...
چون این زندگی ادامه دارد و کسی مثل من هنوز کشف نکرده است که راه بهتری جز خودکشی و خود زنی برای رهایی از دنیا وجود دارد...
حتی هیچ چیز همیشگی نخواهد بود
چون لحظه های شاد کم در زندگی پیش می ایند و از انجایی که ما انسان ها در استفاده کردن از توانایی هایمان دریغیم پس نمی توانیم همیشه شاد باشیم و حتی کس دیگری را به خندیدن دعوت کنیم...
می دانید؟ قرار بود پایانش با خنده باشد اما از انجایی که گفتم هیچ چیز همیشگی نیست پس اینده هم معلوم نیست...
حرف اخر... زندگی را دست کم نگیرید... دنبال قاتل های عزیزانتان نباشید چرا که زندگی خودش قاتل...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.