ムℓɨ_ρσtter رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 80 پسندها 4,504 امتیازها 21,133 مدالها 1 17/3/19 محروم #21 mahkame گفت پسرک با سر تکان دادن به عمه گفت برو بابا حیف که خواهر بابامی وگرنه؟؟؟ کلیک کنید تا باز شود... تا آمد ادامه ی سخن را بزند عمه کیف را درون کوچه جای داد و پسرک روبه نویسندگان گفت میشه بسه؟!... امضا : ムℓɨ_ρσtter
mahkame گفت پسرک با سر تکان دادن به عمه گفت برو بابا حیف که خواهر بابامی وگرنه؟؟؟ کلیک کنید تا باز شود... تا آمد ادامه ی سخن را بزند عمه کیف را درون کوچه جای داد و پسرک روبه نویسندگان گفت میشه بسه؟!...
MAHKAME _R کاربر فعال سطح 4 ارسالیها 924 پسندها 11,935 امتیازها 34,373 مدالها 3 17/3/19 #22 عـــݪــے گفت تا آمد ادامه ی سخن را بزند عمه کیف را درون کوچه جای داد و پسرک روبه نویسندگان گفت میشه بسه؟!... کلیک کنید تا باز شود... نویسنده گفت نه باید ادامه داشته تا جایی تموم بشه که ؟؟ امضا : MAHKAME _R
عـــݪــے گفت تا آمد ادامه ی سخن را بزند عمه کیف را درون کوچه جای داد و پسرک روبه نویسندگان گفت میشه بسه؟!... کلیک کنید تا باز شود... نویسنده گفت نه باید ادامه داشته تا جایی تموم بشه که ؟؟
ムℓɨ_ρσtter رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 80 پسندها 4,504 امتیازها 21,133 مدالها 1 17/3/19 محروم #23 mahkame گفت نویسنده گفت نه باید ادامه داشته تا جایی تموم بشه که ؟؟ کلیک کنید تا باز شود... عمه کیف را با فشار از کوچه در اورد و... امضا : ムℓɨ_ρσtter
mahkame گفت نویسنده گفت نه باید ادامه داشته تا جایی تموم بشه که ؟؟ کلیک کنید تا باز شود... عمه کیف را با فشار از کوچه در اورد و...
MAHKAME _R کاربر فعال سطح 4 ارسالیها 924 پسندها 11,935 امتیازها 34,373 مدالها 3 17/3/19 #24 عـــݪــے گفت عمه کیف را با فشار از کوچه در اورد و... کلیک کنید تا باز شود... پسرک را هدف گرفت و پسرک را زد پسرک؟؟؟؟ امضا : MAHKAME _R
عـــݪــے گفت عمه کیف را با فشار از کوچه در اورد و... کلیک کنید تا باز شود... پسرک را هدف گرفت و پسرک را زد پسرک؟؟؟؟
ムℓɨ_ρσtter رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 80 پسندها 4,504 امتیازها 21,133 مدالها 1 17/3/19 محروم #25 mahkame گفت پسرک را هدف گرفت و پسرک را زد پسرک؟؟؟؟ کلیک کنید تا باز شود... پسرک هم گفت عمه مارا مورد عنایت پروردگار قرار دادی بس است دیگر، باشه نمیگم... امضا : ムℓɨ_ρσtter
mahkame گفت پسرک را هدف گرفت و پسرک را زد پسرک؟؟؟؟ کلیک کنید تا باز شود... پسرک هم گفت عمه مارا مورد عنایت پروردگار قرار دادی بس است دیگر، باشه نمیگم...
MAHKAME _R کاربر فعال سطح 4 ارسالیها 924 پسندها 11,935 امتیازها 34,373 مدالها 3 17/3/19 #26 عـــݪــے گفت پسرک هم گفت عمه مارا مورد عنایت پروردگار قرار دادی بس است دیگر، باشه نمیگم... کلیک کنید تا باز شود... نویسنده اینجا را پایان داستان اعلام کرد وگفت؟ امضا : MAHKAME _R
عـــݪــے گفت پسرک هم گفت عمه مارا مورد عنایت پروردگار قرار دادی بس است دیگر، باشه نمیگم... کلیک کنید تا باز شود... نویسنده اینجا را پایان داستان اعلام کرد وگفت؟
ムℓɨ_ρσtter رفیق جدید انجمن سطح 2 ارسالیها 80 پسندها 4,504 امتیازها 21,133 مدالها 1 17/3/19 محروم #27 mahkame گفت نویسنده اینجا را پایان داستان اعلام کرد وگفت؟ کلیک کنید تا باز شود... تا پنج دقیقه تایم اوت ... امضا : ムℓɨ_ρσtter
mahkame گفت نویسنده اینجا را پایان داستان اعلام کرد وگفت؟ کلیک کنید تا باز شود... تا پنج دقیقه تایم اوت ...
MAHKAME _R کاربر فعال سطح 4 ارسالیها 924 پسندها 11,935 امتیازها 34,373 مدالها 3 17/3/19 #28 عـــݪــے گفت تا پنج دقیقه تایم اوت ... کلیک کنید تا باز شود... و پایان ... امضا : MAHKAME _R
Baaaaran کاربر نیمه فعال سطح 20 ارسالیها 661 پسندها 12,765 امتیازها 31,973 مدالها 16 17/3/19 #29 در حالی که داستان داشت پایان می گرفت عمه دیگری وارد صحنه شد ...
oxm کاربر نیمه فعال سطح 4 ارسالیها 519 پسندها 2,140 امتیازها 14,773 مدالها 3 17/3/19 #30 پسرک با دیدن عمه بزرگش رو به موت رفت و سفید شد... امضا : oxm