دنباله دار چالش جدید جمله سازی

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ADONIS

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/3/19
ارسالی‌ها
75
پسندها
1,790
امتیازها
11,503
مدال‌ها
12
سن
20
سطح
8
 
  • #41
خوشحالم که شناختمت
امیدوارم دوستانی مثل خودت نصیبت بشه تا طعم ضربه خودن از دوست رو بفهمی
پسرک با لحنی زشت گفت : گم شو بابا پولُ رد کن بیاد حوصله وق وقتو ندارم
دوستش گفت بیا بگیر و برای همیشه از زندگیم گم شو
راستی بهتره که شلوارتو عوض کنی
 
امضا : ADONIS

ADONIS

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/3/19
ارسالی‌ها
75
پسندها
1,790
امتیازها
11,503
مدال‌ها
12
سن
20
سطح
8
 
  • #42
بوی گندت داره خفم میکنه
حالا نمیدونم این بوی گند بوی خیانتته یا بوی کار خرابیت به هر حال امیدوارم دیگه چشمم به جمالت نیفته
 
امضا : ADONIS

Narges_D

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
25/6/18
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
20,502
امتیازها
48,373
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • #43
پسرک پول راگرفت وبه طرف بازاررفت
 
امضا : Narges_D

Toofann

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/19
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,716
امتیازها
9,578
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • #44
در بازار صورت زیبای شوهر عمه گرامش را مشاهده نمود.خون در رگانش به جوش امده و ناگهان شروع به رقصیدن کرد.فروشندگان و خریداران مبهوت شده بودند و با تعجب کف میزدند.شوهر عمه اش که خیره به او نگاه میکرد ناگهان جوگیر شده و..؟
پسرک پول راگرفت وبه طرف بازاررفت
 

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • #45
در بازار صورت زیبای شوهر عمه گرامش را مشاهده نمود.خون در رگانش به جوش امده و ناگهان شروع به رقصیدن کرد.فروشندگان و خریداران مبهوت شده بودند و با تعجب کف میزدند.شوهر عمه اش که خیره به او نگاه میکرد ناگهان جوگیر شده و..؟
شروع کرد به رقصیدن ، البته شبیه برف پاکن میرقصید و باعث خنده بقیه شده بود و...
 

blogmaker95

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/1/19
ارسالی‌ها
18
پسندها
222
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
24
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
شروع کرد به رقصیدن ، البته شبیه برف پاکن میرقصید و باعث خنده بقیه شده بود و...
وموقع رقص شوهر عمشو دید که بهمراه باباش دادرن میان سمتش
 
امضا : blogmaker95

blogmaker95

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/1/19
ارسالی‌ها
18
پسندها
222
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
24
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
تورو خدا متن بخونید ببینید تراوشات مغزی بچه های انجمن چه شکلیه(متن کامل تک تک بچه ها)
.
.
.
.
یه روز یه پسر بچه داشت میدوید،از چاه اومد بیرون ولی خدا دوباره انداختش تو چاه ،به زور دوستش از چاه بیرون اومد و از دوستش تشکر کردو بهش گفت:ممنون همین که اینو گفت اومد بره پاش به یک سنگ برخورد کرد و دوباره افتاد تو چاه از سنگای دیواره چاه کمک گرفت و از چاه اومد بیرون و سریع با تموم نیروش دویید و از اونجا دور شد رسید به یه دریاچه تا چند دقیقه محو زیبایی دریاچه بود ناگهان باران بارید و پسرک خیس شد
و تا خواست بره زیر سایه بان عمش رو با یک مرد غریبه دید و بهشون نزدیک شد سلام کرد گفت عمه جان اقا کی باشن ؟
وعمه بااخم به پسرک گفت دوست ندارم با این اقا برگردین
عمه با عصبانیت پسرک رو زد
وپسرک به عمه گفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : blogmaker95

فاطمه عبدالهی

نویسنده برتر + مدیر بازنشسته
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/18
ارسالی‌ها
2,751
پسندها
33,282
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
سطح
33
 
  • #48
تورو خدا متن بخونید ببینید تراوشات مغزی بچه های انجمن چه شکلیه(متن کامل تک تک بچه ها)
.
.
.
.
یه روز یه پسر بچه داشت میدوید،از چاه اومد بیرون ولی خدا دوباره انداختش تو چاه ،به زور دوستش از چاه بیرون اومد و از دوستش تشکر کردو بهش گفت:ممنون همین که اینو گفت اومد بره پاش به یک سنگ برخورد کرد و دوباره افتاد تو چاه از سنگای دیواره چاه کمک گرفت و از چاه اومد بیرون و سریع با تموم نیروش دویید و از اونجا دور شد رسید به یه دریاچه تا چند دقیقه محو زیبایی دریاچه بود ناگهان باران بارید و پسرک خیس شد
و تا خواست بره زیر سایه بان عمش رو با یک مرد غریبه دید و بهشون نزدیک شد سلام کرد گفت عمه جان اقا کی باشن ؟
وعمه بااخم به پسرک گفت دوست ندارم با این اقا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

blogmaker95

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/1/19
ارسالی‌ها
18
پسندها
222
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
24
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
امضا : blogmaker95

((Elmira))

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
29/12/19
ارسالی‌ها
113
پسندها
9,412
امتیازها
23,763
مدال‌ها
11
سطح
15
 
  • #50
همین متنم به درد عمه هاتون میخوره والا
 
امضا : ((Elmira))
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا