نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,776
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,001
گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامتگفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت
گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشقگفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت
هر جا که یکی قامت موزون نگرد دلچون سایه به پایش فکند رحل اقامت
در خلد اگر پهلوی طوبیم نشاننددل می‌کشدم باز به آن جلوه‌ی قامت
عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزیدر بر کنم از وصل تو تشریف کرامت
دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروزدست من و دامان تو فردای قیامت
امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگبر خاک شهیدان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,002
چه گویمت که دلم از جدائیت چون استدلم جدا ز تو دل نیست قطره‌ی خون است
تو کرده‌ای دل من خون و تا ز غصه کنیدوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است
نه زلف و خال و رخ لیلی، آن دگر چیز استکه آفت دل و صبر و قرار مجنون است
ز مور کمترم و می‌کشم به قوت عشقبه دوش باری، کز حد پیل افزون است
ز من بریدی اگر مهر بی‌سبب دانمکه این نه کار تو این کار ، کار گردون است
اگر به قامت موزون کشد دل هاتفنه جرم او که تقاضای طبع موزون است
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,003
شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاهی کجبه جلوه سرو قدت باد گاهی راست گاهی کج
ز بهر کندن خارا برای سجده‌ی شیرینشدی در بیستون فرهاد گاهی راست گاهی کج
عجب نبود کز آهم قامتش در پیچ و تاب افتدکه گردد شاخ گل از باد، گاهی راست گاهی کج
تو دی می‌رفتی و هاتف به دنبال تو چون سایهبه خاک راه می‌افتاد گاهی راست گاهی کج
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,004
بی من و غیر اگر باده خورد نوشش بادیاد من گو نکند غیر فراموشش باد
یار بی‌غیر که می در قدحش خون گرددخون من گر همه ریزد به قدح نوشش باد
سرو اگر جلوه کند با تن عریان به چمنشرمی از جلوه‌ی آن سرو قبا پوشش باد
دوش می‌گفت که خونت شب دیگر ریزمامشب امید که یاد از سخن دوشش باد
ننگ یار است که یاد آرد از اغیار مدامنام این فرقه‌ی بدنام فراموشش باد
دل که خو کرده به اندوه فراغت همه عمربا خیالت همه شب دست در آغوشش باد
هاتف از جور تو دم می‌نزند لیک تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,005
بتان نخست چو در دلبری میان بستندمیان بکشتن یاران مهربان بستند
دعا اثر نکند کز درم تو چون راندیبه روی من همه درهای آسمان بستند
مگر میان بتان روی آن صنم دیدندکه اهل صومعه زنار بر میان بستند
به آشیانه نبستند عندلیبان دلاگر دو روز در این گلشن آشیان بستند
فغان که مدعیان از جفا برون کردندمرا ز شهر تو و راه کاروان بستند
رساند کار به جایی جفای گل چینانکه در معاینه بر روی باغبان بستند
جفاکشان سخنان با تو داشتند ولیچو هاتف از ادب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,006
با حریفان چو نشینی و زنی جامی چندیاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند
بی تو احوال مرا در دل شب‌ها داندهر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند
باده با مدعیان می‌کشی و می‌ریزیخون دل در قدح خون دل آشامی چند
بوسه‌ای چند ز لعل لب تو می‌طلبمبشنوم تا ز لب لعل تو دشنامی چند
گرچه در بادیه‌ی عشق به منزل نرسیاینقدر بس که در این راه زنی گامی چند
هاتف سوخته کز سوختگان وحشت داشتمبتلی گشت به همصحبتی خامی چند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,007
در پیش بیدلان جان، قدری چنان نداردآری کسی که دل داد پروای جان ندارد
پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان نشانیهر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد
یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگزدیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد
بر من نه از ترحم کم کرده یار بیدادتاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد
هاتف غلامی تو خواهد بخر به هیچشاین کار اگر ندارد سودی، زیان ندارد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,008
کدام عهد نکویان عهد ما بستندبه عاشقان جفاکش که زود نشکستند
خدا نگیردشان گرچه چاره‌ی دل مابه یک نگاه نکردند و می‌توانستند
نخست چون در میخانه بسته شد گفتمکز آسمان در رحمت به روی ما بستند
مکن به چشم حقارت نظر به درویشانکه بی‌نیاز جهانند اگر تهی دستند
حریف عربده‌ی می کشان نه‌ای ای شیخبه خانقاه منه پا که صوفیان مستند
غم بتان به همه عمر خوردم و افسوسکه آخر از غمشان مردم و ندانستند
ز جور مدعیان رفت از درت هاتفغمین مباش گر او رفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,009
نه با من دوست آن گفت و نه آن کردکه با دشمن توان گفت و توان کرد
گرفت از من دل و زد راه دینمز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
کی از شرمندگی با مهربانانتوان گفت آنچه آن نامهربان کرد
منش از مردمان رخ می‌نهفتمستم بین کخر از من رخ نهان کرد
تو با من کردی از جور آنچه کردیمن از شرم تو گفتم آسمان کرد
دو عالم سود کرد آن کس که در عشقدلی درباخت یا جانی زیان کرد
نه از کین خون هاتف ریخت آن شوخوفای او به کشتن امتحان کرد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,010
داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد مانددر دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفتوز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
من جوان از غم آن تازه جوان خواهم مرددر دلم حسرت آن تازه جوان خواهد ماند
به وفای تو، من دلشده جان خواهم دادبی‌وفایی به تو ای مونس جان خواهد ماند
هاتف از جور تو اینک ز جهان خواهد رفتقصه‌ی جور تو با او به جهان خواهد ماند
 
امضا : .ARMIN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM
عقب
بالا