نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,780
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,021
به نام چاشنی بخش زبانهاحلاوت سنج معنی در بیانها
شکرپاش زبانهای شکر ریزبه شیرین نکته‌های حالت انگیز
به شهدی داده خوبان را شکر خندکه دل با دل تواند داد پیوند
نهاد از آتشی بر عاشقان داغکه داغ او زند سد طعنه بر باغ
یکی را ساخت شیرین کار و طنازکه شیرین تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشه‌ای بر سر فرستادکه جان می‌کن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوشبه لیلی داد زنجیرش که می‌کش
به هر ناچیز چیزی او دهد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,022
خداوندا نه لوح و نه قلم بودحروف آفرینش بی رقم بود
ارادت شد به حکمت تیز خامهبه نام عقل نامی کرد نامه
ز حرف عقل کل تا نقطه‌ی خاکبه یک جنبش نوشت آن کلک چالاک
ورش خواهی همان نابود و نابابشود نابودتر از نقش بر آب
اگر نه رحمتت کردی قلم تیزکه دیدی اینهمه نقش دلاویز
نقوش کارگاه کن فکانیبه طی غیب بودی جاودانی
که دانستی که چندین نقش پر پیچکسی داند نمود از هیچ بر هیچ
زهی رحمت که کردی تیز دستیزدی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,023
حکیم عقل کز یونان زمین استاگر چه بر همه بالانشین است
به هر جا شرع بر مسند نشیندکسش جز در برون در نبیند
بلی شرع است ایوان الاهینبوت اندر او اورنگ شاهی
بساطی کش نبوت مجلس آراستکجا هر بوالفضولی را در او جاست
خرد هر چند پوید گاه و بیگاهنیابد جای جز بیرون درگاه
بکوشد تا کند بیرون در جایچو نزدیک در آید گم کند پای
چه شد گو باش گامی تا در کامچو پا نبود چه یک فرسخ چه یک گام
بسا کوری که آید تا در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,024
شبی روشنتر از سرچشمه‌ی نوررخ شب در نقاب روز مستور
دمیده صبح دولت آسمان راز خواب انگیخته بخت جوان را
به شک از روز مرغان شب آهنگخزیده شیپره در فرجه تنگ
میان روز و شب فرق آنقدر بودکه هر سیاره خورشید دگر بود
شد از تحت‌الثرا تا اوج افلاکهمه ره چون دلی از تیرگی پاک
همه روشندلان آسمانیدوان گرد سرای ام هانی
از آن دولتسرا تا عرش اعظمملایک بافته پر در پر هم
زمانه چار دیوار عناصرحلی بربسته ز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,025
نه هر دل کاشف اسرار «اسرا» ستنه هر کس محرم راز « فاوحا» ست
نه هر عقلی کند این راه را طینه هر دانش به این مقصد برد پی
نه هرکس در مقام «لی مع الله»به خلوتخانه‌ی وحدت برد راه
نه هر کو بر فراز منبر آید«سلونی» گفتن از وی در خور آید
«سلونی » گفتن از ذاتیست در خورکه شهر علم احمد را بود در
چو گردد شه نهانی خلوت آراینه هرکس را در آن خلوت بود جای
چو صحبت با حبیب افتد نهانینه هرکس راست راز همزبانی
چو راه گنج خاصان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,026
سخن صیقلگر مرآت روح استسخن مفتاح ابواب فتوح است
سخن گنج است و دل گنجور این گنجوز او میزان عقل و جان گهرسنج
در این میزان گنج و عقل سنجانکه عقلش کفه‌ای شد کفه‌ی جان
سخن در کفه ریزد آنقدر درکه چون خالی شود عالم کند پر
نه گوهرهاش کانی لامکانیز دیگر بوم و بر نی این جهانی
گهرها نی صدف نی حقه دیدهنه از ترکیب عنصر آفریده
صدف مادر نه و عمان پدر نهچو این درها یتیم و دربدر نه
در گفتار عمانی صدف نیست
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,027
به حربا گفت خفاشی که تا چندسوی خورشید بینی دیده دربند
ازین پیکر که سازد چشم خیرهچرا عالم کنی بر خویش تیره
ز نشترهاش کاو الماس دیده‌ستبه غیر از تیرگی چشمت چه دیده‌ست
چه دیدی کاینچنین بی‌تابی از ویتپان چون ماهی بی‌آبی از وی
ترا جا در مغاک ، او را در افلاکبرو کوتاه کن دستش ز فتراک
چو پروانه طلب یاری که آن یارگهی پیرامن خویشت دهد بار
چو نیلوفر از این سودای باطلنمی‌دانم چه خواهی کرد حاصل
بگفتش کوتهی افسوس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,028
بیا وحشی خموشی تا کی و چندخموشی گر چه به پیش خردمند
خموشی پرده پوش راز باشدنه مانند سخن غماز باشد
چو دل را محرم اسرار کردندخموشی را امانت دار کردند
بر آن کس کز هنر یکسو نشستهخموشی رخنه‌ی سد عیب بسته
خموشی بر سخن گر در نبستیز آسیب زبان یک سر نرستی
بسا ناگفتنی کز گفتنش مردکند هنگامه‌ی جان بر بدن سرد
خموشی پاسبان اهل راز استاز او کبک ایمن از آشوب باز است
نشد خاموش کبک کوهساریاز آن شد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,029
یکی میل است با هر ذره رقاصکشان هر ذره را تا مقصد خاص
رساند گلشنی را تا به گلشندواند گلخنی را تا به گلخن
اگر پویی ز اسفل تا به عالینبینی ذره‌ای زین میل خالی
ز آتش تا به باد از آب تا خاکز زیر ماه تا بالای افلاک
همین میل است اگر دانی ، همین میلجنیبت در جنیبت ، خیل در خیل
سر این رشته‌های پیچ در پیچهمین میل است و باقی هیچ بر هیچ
از این میل است هر جنبش که بینیبه جسم آسمانی یا زمینی
همین میل است کهن را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,030
به مجنون گفت روزی عیب جوییکه پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریستبه هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیب‌جو مجنون برآشفتدر آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیده‌ی مجنون نشینیبه غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی استکزو چشمت همین بر زلف و روی است
تو قد بینی و مجنون جلوه نازتو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش موتو ابرو، او اشارت‌های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا