You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شعرکده ** غمکده **
-
نویسنده موضوع
.ARMIN
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
3,248
-
بازدیدها
29,849
-
کاربران تگ شده
هیچ
چو شمشیر بایدت بود، ای برادر، | | به جای بدی بد به جای خوشی خوش |
دو پهنیش چون آب نرم است و روشن | | دو پهلوش ناخوش چو سوزنده آتش |
این طارم بیقرار ازرق | | بربود زمن جمال و رونق |
وان عیش چو قند کودکی را | | پیری چو کبست کرد و خربق |
گوشم نشنود لحن بلبل | | چون گشت سرم به رنگ عقعق |
ای تاخته شصت سال زیرت | | این مرکب بیقرار ابلق |
با پشت چو حلقه چند گوئی | | وصف سر زلفک معلق؟ |
یک چند به زرق شعر گفتی | | بر شعر سیاه و چشم ازرق |
با جد کنون مطابقت کن | | ای باطل و هزل را مطابق |
بیدار شو و به دست پرهیز | | چون سنگ بگیر دامن حق |
آزاد شد از گناه... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ای فگنده امل دراز آهنگ | | پست منشین که نیست جای درنگ |
تو چو نخچیر دل به سوی چرا | | دهر پوشیده بر تو پوست پلنگ |
دل نهادی در این سرای سپنج | | سنگ بسیار ساختی بر سنگ |
چون گرفتی قرار و پست نشست | | برکش اکنون بر اسپ رفتن تنگ |
لشکری هر گهی که آخر کرد | | نبود زان سپس بسیش درنگ |
هر سوی شادمان به نقش و نگار | | که بمرد آنکه نقش کرد ار تنگ |
غایت رنگهاست رنگ سیاه | | کی سیه کم شود به دیگر رنگ؟ |
ای به بیدانشی شده شب و روز | | فتنه بر... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
گر دگرگون بود حالت پارسال | | چونکه دیگر گشت باز امسال حال؟ |
تیر بودی چون شدهستی چون کمان؟ | | لاله بودی چون شدهستی چون تلال؟ |
ای نشاندهی دست روز و سال و ماه | | برکند روزیت دست ماه و سال |
پر صقالت بود روی، از گشت چرخ | | گشت روی پر صقالت چون شکال |
گر عیالت بود دی فرزند و زن | | بر عیال اکنون چرا گشتی عیال؟ |
با جمال اکنون کجا جوید تو را؟ | | کز تو می هر روز بگریزد جمال |
گر ز تو بگریزد آن کهت می بجست | | زاهد است او، زینهار از وی منال |
زانکه... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ای به سر برده خیره عمر طویل | | همه بر قال قال و گفتن قیل |
خبر آری که این روایت کرد | | جعفر از سعد و سعد از اسمعیل |
که پسر بود دو مر آدم را | | مه قابیل و کهترش هابیل |
مر کهین را خدای ما بگزید | | تا بکشتش بدین حسد قابیل |
اندر این قصه نفع و فایده چیست؟ | | بنمای آن و بفگن این تطویل |
گر مراد تو زین سخن قصه است | | نیست این قصه سخت خوب و نبیل |
چون نخوانی حدیث دعد و رباب | | یا حدیث بثینه و ان جمیل؟ |
کان ازین خوشتر است، داده بده | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
گنبد پیروزهگون پر ز مشاعل | | چند بگشته است گرد این کرهی گل؟ |
علت جنبش چه بود از اول بودش؟ | | چیست درین قول اهل علم اوایل؟ |
کیست مر این قبه را محرک اول؟ | | چیست از این کار کرد شهره به حاصل؟ |
از پس بیفعلی آنکه فعل ازو بود | | از چه قبل گشت باز صانع و فاعل؟ |
جز که به حاجت نجنبد آنکه بجنبد | | وین نشود بر عقول مبهم و مشکل |
حال ز بیفعل اگر به فعل بگردد | | آن ازلی حال بود محدث و زایل |
هرکه مر او را بر این مقام بگیری | | گرچه سوار است عاجز آید و راجل |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
این باز سیه پیسه نگر بیپر و چنگال | | کو هیچ نه آرام همی یابد و نه هال |
بی آنکه ببینش تو خوش خوش برباید | | گاهی زن و فرزند گهی جان و گهی مال |
چون بر تو همی تیز کند چنگ پس او را | | جوینده چرائی تو به دندان و به چنگال؟ |
پر تو و بال تو جوانی و جمال است | | وین باز نخواهد بجز این پر و جز این بال |
گه منظر و قد صنمی را شکند پست | | گه منظر و کاخ ملکی را کند اطلال |
احوال دگر گردد ازو بر من و بر تو | | هموار و، نخواهد شدن او را دگر احوال |
پرهیز که زو پیری غل است و مر او... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ای نام شنوده عاجل و آجل | | بشناس نخست آجل و از عاجل |
عاجل نبود مگر شتابنده | | هرگز نرود زجای خویش آجل |
زین چرخ دونده گر بقا خواهی | | در خورد تو نیست، نیست این مشکل |
چنگال مزن در این شتابنده | | کهت زود کند چو خویشتن زایل |
کشتی است جهان، چو رفت رفتی تو | | ور مینروی ازو طمع بگسل |
تو با خردی و این جهان نادان | | اندر خور تو کجاست این جاهل؟ |
با عقل نشین و صحبت او کن | | از عقل جدا کجا شود عاقل؟ |
عقل است ابدی، اگر بقا بایدت | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل | | مگر به خالق و دادار خلق عز و جل |
حرام را چو ندانستمی همی ز حلال | | چو سرو قامت من در حریر بود و حلل |
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان | | چو خوش لگام یکی اسپ تیز رو به مثل |
دوان به سوی من از هر سوی حلال و حرام | | چو سیل تیره و پر خس به پستی از سر تل |
من فریفته گشته به جهل، تکیه زده | | به قول جعفر و زید و ثنای خیل و خول |
فگند پهن بساطی به زیر پای نشاط | | به عمر کوته خود در دراز کرده امل |
مرا خبر نه ازانک این جهان مرد فریب | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
گسستم ز دنیای جافی امل | | تو را باد بند و گشاد و عمل |
غزال و غزل هر دوان مر تو را | | نجویم غزال و نگویم غزل |
مرا، ای پسر، عمر کوتاه کرد | | فراخیی امید و درازیی امل |
زمانه به کردار م**س.ت اشتری | | مرا پست بسپرد زیر سبل |
بسی دیدم اجلال و اعزازها | | ز خواجهی جلیل و امیر اجل |
ولیکن ندارد مرا هیچ سود | | امیر اجل چون بیاید اجل |
اگر عاریت باز خواهد ز ما | | زمانه نه جنگ آید و نه جدل |
چنانک آمدی رفت باید همی | | به تقدیر ایزد تعالی... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.