نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,352
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,471
ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین راآن راه زن دل را آن راه بر دین را
زان می که ز دل خیزد با روح درآمیزدمخمور کند جوشش مر چشم خدابین را
آن باده انگوری مر امت عیسی راو این باده منصوری مر امت یاسین را
خم‌ها است از آن باده خم‌ها است از این بادهتا نشکنی آن خم را هرگز نچشی این را
آن باده بجز یک دم دل را نکند بی‌غمهرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را
یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زرجانم به فدا باشد این ساغر زرین را
این حالت اگر باشد اغلب به سحر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,472
معشوقه به سامان شد تا باد چنین باداکفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شدباز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستیغمخواره یاران شد تا باد چنین بادا
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردینک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا
زان طلعت شاهانه زان مشعله خانههر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا
زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینشعالم شکرستان شد تا باد چنین بادا
شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,473
ای یار قمرسیما ای مطرب شکرخاآواز تو جان افزا تا روز مشین از پا
سودی همگی سودی بر جمله برافزودیتا بود چنین بودی تا روز مشین از پا
صد شهر خبر رفته کای مردم آشفتهبیدار شد آن خفته تا روز مشین از پا
بیدار شد آن فتنه کو چون بزند طعنهدر کوه کند رخنه تا روز مشین از پا
در خانه چنین جمعی در جمع چنین شمعیدارم ز تو من طمعی تا روز مشین از پا
میر آمد میر آمد وان بدر منیر آمدوان شکر و شیر آمد تا روز مشین از پا
ای بانگ و نوایت تر وز باد صبا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,474
چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنهازیرا که منم بی‌من با شاه جهان تنها
ای مشعله آورده دل را به سحر بردهجان را برسان در دل دل را مستان تنها
از خشم و حسد جان را بیگانه مکن با دلآن را مگذار این جا وین را بمخوان تنها
شاهانه پیامی کن یک دعوت عامی کنتا کی بود ای سلطان این با تو و آن تنها
چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لبصد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,475
از بهر خدا بنگر در روی چو زر جاناهر جا که روی ما را با خویش ببر جانا
چون در دل ما آیی تو دامن خود برکشتا جامه نیالایی از خون جگر جانا
ای ماه برآ آخر بر کوری مه رویانابری سیه اندرکش در روی قمر جانا
زان روز که زادی تو ای لب شکر از مادرآوه که چه کاسد شد بازار شکر جانا
گفتی که سلام علیک بگرفت همه عالمدل سجده درافتاده جان بسته کمر جانا
چون شمع بدم سوزان هر شب به سحر کشتهامروز بنشناسم شب را ز سحر جانا
شمس الحق تبریزی شاهنشه خون ریزی
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,476
ای گشته ز تو خندان بستان و گل رعناپیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ما
ای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زندهاحسنت زهی خوابی شاباش زهی زیبا
دریای جمال تو چون موج زند ناگهپرگنج شود پستی فردوس شود بالا
هر سوی که روی آری در پیش تو گل رویدهر جا که روی آیی فرشت همه زر بادا
وان دم که ز بدخویی دشنام و جفا گوییمی‌گو که جفای تو حلواست همه حلوا
گر چه دل سنگستش بنگر که چه رنگستشکز مشعله ننگستش وز رنگ گل حمرا
یا رب دل بازش ده صد عمر درازش ده
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,477
جانا سر تو یارا مگذار چنین ما راای سرو روان بنما آن قامت بالا را
خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی راخورشید دگر بنما این گنبد خضرا را
رهبر کن جان‌ها را پرزر کن کان‌ها رادر جوش و خروش آور از زلزله دریا را
خورشید پناه آرد در سایه اقبالتآری چه توان کردن آن سایه عنقا را
مغزی که بد اندیشد آن نقص بسست ای جانسودای بپوسیده پوسیده سودا را
هم رحمت رحمانی هم مرهم و درمانیدرده تو طبیبانه آن دافع صفرا را
تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراریتو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,478
شاد آمدی ای مه رو ای شادی جان شاد آتا بود چنین بودی تا باد چنان بادا
ای صورت هر شادی اندر دل ما یادیای صورت عشق کل اندر دل ما یاد آ
بیرون پر از این طفلی ما را برهان ای جاناز منت هر دادو وز غصه هر دادا
ما چنگ زدیم از غم در یار و رخان ماای دف تو بنال از دل وی نای به فریاد آ
ای دل تو که زیبایی شیرین شو از آن خسروور خسرو شیرینی در عشق چو فرهاد آ
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,479
یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوامن خمره افیونم زنهار سرم مگشا
آتش به من اندرزن آتش چه زند با منکاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا
گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شدنی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را
یا صافیه الخمر فی آنیه المولیاسکر نفرا لدا و السکر بنا اولی
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,480
ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جاناهم محرم عشق تو هم محرم تو جانا
هم ناظر روی تو هم م**س.ت سبوی توهم شسته به نظاره بر طارم تو جانا
تو جان سلیمانی آرامگه جانیای دیو و پری شیدا از خاتم تو جانا
ای بیخودی جان‌ها در طلعت خوب توای روشنی دل‌ها اندر دم تو جانا
در عشق تو خمارم در سر ز تو می دارماز حسن جمالات پرخرم تو جانا
تو کعبه عشاقی شمس الحق تبریزیزمزم شکر آمیزد از زمزم تو جانا
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا