نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 30,334
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,481
در آب فکن ساقی بط زاده آبی رابشتاب و شتاب اولی مستان شبابی را
ای جان بهار و دی وی حاتم نقل و میپر کن ز شکر چون نی بوبکر ربابی را
ای ساقی شور و شر هین عیش بگیر از سرپر کن ز می احمر سغراق و شرابی را
بنما ز می فرخ این سو اخ و آن سو اخبربای نقاب از رخ معشوق نقابی را
احسنت زهی یار او شاخ گل بی‌خار اوشاباش زهی دارو دل‌های کبابی را
صد حلقه نگر شیدا زان باده ناپیداکاسد کند این صهبا صد خمر لعابی را
مستان چمن پنهان اشکوفه ز شاخ افشان
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,482
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالازهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
زهی فر زهی نور زهی شر زهی شورزهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حالزهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
چو جان سلسله‌ها را بدرد به حرونیچه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
علم‌های الهی ز پس کوه برآمدچه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان رابزن گردن آن را که بگوید که تسلا
چو بی‌واسطه جبار بپرورد جهان راچه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,483
میندیش میندیش که اندیشه گری‌هاچو نفطند بسوزند ز هر بیخ تری‌ها
خرف باش خرف باش ز مستی و ز حیرتکه تا جمله نیستان نماید شکری‌ها
جنونست شجاعت میندیش و دراندازچو شیران و چو مردان گذر کن ز غری‌ها
که اندیشه چو دامست بر ایثار حرامستچرا باید حیلت پی لقمه بری‌ها
ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستیوگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,484
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایاچه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا
از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیمنه از کف و نه از نای نه دف‌هاست خدایا
یقین گشت که آن شاه در این عرس نهانستکه اسباب شکرریز مهیاست خدایا
به هر مغز و دماغی که درافتاد خیالشچه مغزست و چه نغزست چه بیناست خدایا
تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانیز تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا
نی تن را همه سوراخ چنان کرد کف توکه شب و روز در این ناله و غوغاست خدایا
نی بیچاره چه داند که ره پرده چه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,485
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایاچه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا
چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشیدچه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
زهی ماه زهی ماه زهی باده همراهکه جان را و جهان را بیاراست خدایا
زهی شور زهی شور که انگیخته عالمزهی کار زهی بار که آن جاست خدایا
فروریخت فروریخت شهنشاه سوارانزهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیمندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,486
لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالاتا از لب دلدار شود م**س.ت و شکرخا
تا از لب تو بوی لب غیر نیایدتا عشق مجرد شود و صافی و یکتا
آن لب که بود کون خری بوسه گه اوکی یابد آن لب شکربوس مسیحا
می‌دانک حدث باشد جز نور قدیمیبر مزبله پرحدث آن گاه تماشا
آنگه که فنا شد حدث اندر دل پالیزرست از حدثی و شود او چاشنی افزا
تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانیرو از حدثی سوی تبارک و تعالی
زان دست مسیح آمد داروی جهانیکو دست نگه داشت ز هر کاسه سکبا
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,487
رفتم به سوی مصر و خریدم شکری راخود فاش بگو یوسف زرین کمری را
در شهر کی دیدست چنین شهره بتی رادر بر کی کشیدست سهیل و قمری را
بنشاند به ملکت ملکی بنده بد رابخرید به گوهر کرمش بی‌گهری را
خضر خضرانست و از هیچ عجب نیستکز چشمه جان تازه کند او جگری را
از بهر زبردستی و دولت دهی آمدنی زیر و زبر کردن زیر و زبری را
شاید که نخسپیم به شب چونک نهانیمه بوسه دهد هر شب انجم شمری را
آثار رساند دل و جان را به مثرحمال دل و جان کند آن شه اثری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,488
ای از نظرت م**س.ت شده اسم و مسماای یوسف جان گشته ز لب‌های شکرخا
ما را چه از آن قصه که گاو آمد و خر رفتهین وقت لطیفست از آن عربده بازآ
ای شاه تو شاهی کن و آراسته کن بزمای جان ولی نعمت هر وامق و عذرا
هم دایه جان‌هایی و هم جوی می و شیرهم جنت فردوسی و هم سدره خضرا
جز این بنگوییم وگر نیز بگوییمگویید خسیسان که محالست و علالا
خواهی که بگویم بده آن جام صبوحیتا چرخ به رقص آید و صد زهره زهرا
هر جا ترشی باشد اندر غم دنییمی‌غرد و می‌برد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,489
دلارام نهان گشته ز غوغاهمه رفتند و خلوت شد برون آ
برآور بنده را از غرقه خونفرح ده روی زردم را ز صفرا
کنار خویش دریا کردم از اشکتماشا چون نیایی سوی دریا
چو تو در آینه دیدی رخ خوداز آن خوشتر کجا باشد تماشا
غلط کردم در آیینه نگنجیز نورت می‌شود لا کل اشیاء
رهید آن آینه از رنج صیقلز رویت می‌شود پاک و مصفا
تو پنهانی چو عقل و جمله از تستخرابی‌ها عمارت‌ها به هر جا
هر آنک پهلوی تو خانه گیردبه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #1,490
بیا ای جان نو داده جهان راببر از کار عقل کاردان را
چو تیرم تا نپرانی نپرمبیا بار دگر پر کن کمان را
ز عشقت باز طشت از بام افتادفرست از بام باز آن نردبان را
مرا گویند بامش از چه سویستاز آن سویی که آوردند جان را
از آن سویی که هر شب جان روانستبه وقت صبح بازآرد روان را
از آن سو که بهار آید زمین راچراغ نو دهد صبح آسمان را
از آن سو که عصایی اژدها شدبه دوزخ برد او فرعونیان را
از آن سو که تو را این جست و جو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا