نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,830
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,331
خه‌خه به نام ایزد آن روی کیست یاربآن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب
در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرببر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب
مسرور عیش او را این عیش عادتی غمبیمار هجر او را این مرگ صورتی تب
نقشی نگاشت خطش از مشک سوده بر گلدامن فکند زلفش بر روز روشن از شب
دامیست چین زلفش عقل اندرو معلقجزعیست چشم شوخش سحر اندرو مرکب
گه مشک می‌فشاند بر مه ز گرد موکبگه ماه می‌نگارد در ره ز نعل مرکب
در پیش نور رویش گردون به دست حسرت
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,332
خه از کجات پرسم چونست روزگارتما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
در آرزوی رویت دور از سعادت توپیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت
ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایتبیگانگی گرفتی از یار دوستدارت
ای جان و روشنایی به زین همی ببایدتو برکناری از ما، ما در میان کارت
با مات در نگیرد ماییم و نیم جانییا مرگ جان گزینم یا وصل خوشگوارت
گر بخت دست گیرد ور عمر پای داردیکبار دیگر ای جان گیریم در کنارت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,333
در همه عالم وفاداری کجاستغم به خروارست غمخواری کجاست
درد دل چندان که گنجد در ضمیرحاصلست از عشق دلداری کجاست
گر به گیتی نیست دلداری مراممکن است از بخت دل‌باری کجاست
اندرین ایام در باغ وفاگر نمی‌روید گلی خاری کجاست
جان فدای یار کردن هست سهلکاشکی یار بسی یاری کجاست
در جهان عاشقی بینم همییک جهان بی‌کار با کاری کجاست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,334
غم عشق تو از غمها نجاتستمرا خاک درت آب حیاتست
نمی‌جویم نجات از بند عشقتچه بندست آنکه خوشتر از نجاتست
مرا گویند راه عشق مسپرمن و سودای عشق این ترهاتست
ز لعب دو رخت بر نطع خوبیمه اندر چارخانه شاه ماتست
دل و دین می‌بری و عهد و قولتچو حال و کار دنیا بی‌ثباتست
عنایت بر سر هجرم به آیینهم از جور قدیم و حادثاتست
چنان ترسد دل از هجر تو گوییشب هجران تو روز وفاتست
به جان و دل ز دیوان جمالتامیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,335
تا دل مسکین من در کار تستآرزوی جان من دیدار تست
جان و دل در کار تو کردم فداکار من این بود دیگر کار تست
با تو نتوان کرد دست اندر کمرهرچه خواهی کن که دولت یار تست
دل ترا دادم وگر جان بایدتهم فدای لعل شکربار تست
شایدم گر جان و دل از دست رفتایمنم اندی که در زنهار تست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,336
جرم رهی دوستی روی تستآفت سودای دلش موی تست
دل نفس از عشق تو تنها نزددر همه دلها هوس روی تست
ناوک غمزه مزن او را که اوکشته‌ی هر غم‌زده‌ی خوی تست
هست بسی یوسف یعقوب رنگپیرهنی را که درو بوی تست
از در خود عاشق خود را مرانرحم کن انگار سگ کوی تست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,337
دل در آن یار دلاویز آویختفتنه اینست که آن یار انگیخت
دل و دین و می و عهد و قوترخت بر سر به یکی پای گریخت
دل من باز نمی‌یابد صبرهمه آفاق به غربال تو بیخت
ور نمی‌یابد آن سلسله مویکار جانم به یکی موی آویخت
دل به سوی دل برفتم بر درشچشمم از اشک بسی چشم آویخت
یار گلرخ چو مرا بار نداردگل عمرم همه از پای بریخت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,338
ای به دیده‌ی دریغ خاک درتهمه سوگند من به جان و سرت
گوش را منتست بر همه تناز پی آن حدیث چون شکرت
اشک چون سیم و رخ چو زر کردماز برای نثار رهگذرت
مایه‌ی کیمیاست خاک درتکی درآید به چشم سیم و زرت
دل بی‌رحم تو رحیم شودگر ز حال دلم شود خبرت
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,339
رخت مه را رخ و فرزین نهادستلبت بیجاده را صد ضربه دادست
چو رویت کی بود آن مه که هر مهسه روز از مرکب خوبی پیادست
کجا دیدست بیجاده چنان خالکه فرزین بند نعلت را پیادست
ز مادر تا تو زادی کس ندیدستکه یک مادر مه و خورشید زادست
از این سنگین دلی با انوری بسکه بی‌تو سنگها بر دل نهادست
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,340
گلبن عشق تو بی‌خار آمدستهر گلی را صد خریدار آمدست
عالمی را از جفای عشق توپای و پیشانی به دیوار آمدست
حسن را تا کرده‌ای بازار تیزفتنه از خانه به بازار آمدست
باز کاری درگرفتستی مگرنو گرفتی تازه در کار آمدست
تا ترا جان جهان خواند انوریدر جهان شوری پدیدار آمدست
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا