نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,347
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,611
عشق تو اندر دلم شاخ کنون می‌زندوز دل من صبر را بیخ کنون می‌کند
از سر میدان دل حمله همی آوردبر در ایوان جان مرد همی افکند
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده استو آمده تا هوش را خانه فروشی زند
دور فلک بر دلم کرد ز جور آنچه کردخوی تو نیز از جفا یاری او می‌کند
با تو ز دست فلک خیره چه نالم از آنکهست در ستم که پیش پای بره نشکند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,612
نی دست من به شاخ وصال تو بر رسیدنی و هم من به وصف جمال تو در رسید
این چشم شور بخت تو را دید یک نظرچندین هزار فتنه ازان یک نظر رسید
عمری است کز تو دورم و زان دل شکسته‌امنی از توام سلام و نه از دل خبر رسید
از دست آنکه دست به وصلت نمی‌رسدجانم ز لب گذشت و به بالای سر رسید
هر تیر کز گشاد ملامت برون پریدبی‌آگهی سینه مرا بر جگر رسید
با این همه به یک نظر از دور قانعمچو روزی از قضا و قدر این قدر رسید
دوری گزیدن از در تو دل نمی‌دهد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,613
این عشق آتشینم دود از جهان برآردوین زلف عنبرینت آتش ز جان برآرد
هر بامداد خورشید از رشک خاک پایتواخجلتا سرایان سر ز آسمان برآرد
یارب چه عشق داری کازرم کس نداردآن را که آشنا شد از خانمان برآرد
قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هیاز هجر غافلی که دمار از جهان برآرد
در زلف تو فروشد کار دل جهانیلب را اشارتی کن تا کارشان برآرد
ای هجر مردمی کن، پای از میان برون نهتا وصل بی‌تکلف دست از میان برآرد
خاقانی این بگفت و بست از سخن زبان راتا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,614
دلم ز هوای تو بر نمی‌گرددهوای تو ز دلم زاستر نمی‌گردد
بدل مجوی که بر تو بدل نمی‌جویمدگر مشو که غم تو دگر نمی‌گردد
اثر نماند ز من در غم تو این عجب استکه در دل تو ازین غم اثر نمی‌گردد
بد است کار من از فرقت تو وین بد راهزار شکر کنم چون بتر نمی‌گردد
به زر شدی همه کارم ز وصل تو چون زرز بی‌زری است که کارم چو زر نمی‌گردد
مرا ز بخت خود است این و خود عجب دارماگر جهان به چنین بخت برنمی‌گردد
اگرچه آب فراقت ز فرق من بگذشتدلم خوش است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,615
صبح چون جیب آسمان بگشادهاتف صبح‌دم زبان بگشاد
پر فرو کوفت مرغ صبح‌دمیدم او خواب پاسبان بگشاد
نفس عاشقان و ناله‌ی کوسنفخه‌ی صور در دهان بگشاد
چشمه‌ی دل فسرده بود مراز آتش صبح درزمان بگشاد
دل من بی‌میانجی از پی صبحکیسه‌ها داشت از میان بگشاد
صبح بی‌منت از برای دلمنافه‌ها داشت رایگان بگشاد
ریزش ابر صبحگاهی دیدطبع من چون صدف دهان بگشاد
دعوت عاشقانه می‌کردمبخت درهای آسمان بگشاد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,616
آن دم که صبح بینش من بال برگشادآن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد
دولت نعم صباح کن نو عروس‌وارهر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد
وان پیر کو خلیفه کتاب دل من استچون صبح دید سر به مناجات برگشاد
مرغی که نامه آور صبح سعادت استهر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد
پیکی که او مبشر درگاه دولت استدر بارگاه سینه‌ی من رهگذر گشاد
هر پنجره که تنگترش دید رخنه کردهر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد
آمد ندای عشق که خاقانی الصبوحکز صبح بینش تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,617
زان بخششی که بر در عالم شدانده نصیب گوهر آدم شد
یارب چه نطفه بود نمی‌دانمکز وی زمانه حامله‌ی غم شد
لطف از مزاج دهر بشد گوئیای مرد لطف چه که وفا هم شد
زیر سپهر کیست نمی‌دانمکز گردش سپهر مسلم شد
درهم شده است کارم و در گیتیکار که دیده‌ای که فراهم شد
ایزد نیافرید هنوز آن دلکاندر جهان درآمد و خرم شد
زین چرخ عمر خوار سیه کاسهدر کام دل نواله همه سم شد
زخمی رسید بر دل خاقانیکاوقات او هزینه‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,618
آباد بر آن شب که شب وصلت ما بودزیرا که نه شب بود که تاریخ بقا بود
بودند بسی سوختگان گرد در اولیکن به سرا پرده‌ی او بار مرا بود
من سایه شدم او ز پس چشم رقیبانبر صورت من راست چو خورشید سما بود
بر چشم من آن ماه جهان‌سوز رقم بودبر عشق وی این آه جهان‌سوز گوا بود
از وی طلب عهد و ز من لفظ بلی بوداز من سخن عذر و ازو عین رضا بود
بیرون ز قضا و ز قدر بود وصالشچه جای قدر بود و چه پروای قضا بود
هر نعت که در وصف مثالش بشنودمبا صورت وصلش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,619
عافیت کس نشان دهد؟ ندهدوز بلا کس امان دهد؟ ندهد
یک نفس تا که یک نفس بزنمروزگارم زمان دهد؟ ندهد
در دلم غصه‌ای گره گیر استچرخ تسکین آن دهد؟ ندهد
کس برای گره گشادن دلغم‌گساری نشان دهد؟ ندهد
آخر این بادبان آتشباربحر غم را کران دهد؟ ندهد
موج کشتی شکاف بیند مردتکیه بر بادبان دهد؟ ندهد
ز آسمان خواست داد خاقانیداد کس آسمان دهد؟ ندهد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,620
دل ز گیتی وفاجویی نداردکه گیتی از وفا بویی ندارد
به دل‌جویان ندارد طالع ایامچه دارد پس که دل‌جویی ندارد
وفا از شهربند عهد رسته استکه اینجا خانه در کویی ندارد
سلامت نزد ما دور از شما مرددریغا مرثیت گویی ندارد
جهان را معنی آدم به جای استچه حاصل آدمی خویی ندارد
اگر صد گنج زر دارد چه حاصلکه سختن را ترازویی ندارد
مکش چندین کمان بر صید گیتیکه چندان چرب پهلویی ندارد
نشاید شاهدی را کرم پیلهکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا