نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,245
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,621
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشدناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکشدر نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
بحر نهنگ‌دار غم از موج آتشیندود سیاه بر صدف آسمان کشد
مرغان روزگار نگر کاژدهای غمگنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
و آن کو به گوشه‌ای ز میانه کرانه کردهم گوشه‌ی دلش ستم بی‌کران کشد
مسکین درخت گندم از اندیشه‌ی ملخایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوستچند از زبان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,622
آمد نفس صبح و سلامت نرسانیدبوی تو نیاورد و پیامت نرسانید
یا تو به دم صبح سلامی نسپردییا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید
من نامه نوشتم به کبوتر بسپردمچه سود که بختم سوی بامت نرسانید
باد آمد و بگسست هوا را زره ابربوی زره‌ی غالیه فامت نرسانید
بر باد سپردم دل و جان تا به تو آردزین هر دو ندانم که کدامت نرسانید
عمری است که چون خاک جگر تشنه‌ی عشقمو ایام به من جرعه‌ی جامت نرسانید
مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشقخود عشق چنین مرغ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,623
آن کو چو تو دلربای داردبر فرق زمانه پای دارد
سخت آباد است خانه‌ی حسنتا روی تو کدخدای دارد
خوش عطاری است باد شب‌گیرتا زلف تو مشک‌سای دارد
جان کز تو در این مقام دور استآهنگ دگر سرای دارد
هیهات که روی دل‌ربایتبا ما به وصال رای دارد
سلطان سعادت آنچنان نیستکاندیشه‌ی هر گدای دارد
خاقانی از آسمان گذشته استتا خاک در تو جای دارد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,624
چون زلف یار گیرم دستم به یارب آیدچون پای دوست بوسم جانم بر لب آید
هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیمکز دست یارب من یارب به یارب آید
تا خط نو دمیدش بگریزم از غم اوکانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,625
با درد تو کس منت مرهم نپذیردبا وصل تو کس ملکت عالم نپذیرد
تنگ است در وصل تو زان هیچ قدی نیستکو بر در وصل تو رسد خم نپذیرد
آن کس که نگین لب تو یافت به صد جاندر عرض وی انگشتری جم نپذیرد
پیش لب تو تحفه فرستم دل و دین رادانم که کست تحفه ازین کم نپذیرد
بار غم من صبر نپذرفت و عجب نیستبر کوه اگر عرض کنی هم نپذیرد
در معرکه‌ی عشق تو عقلم سپر افکندکان حمله که او آرد رستم نپذیرد
گفتی سر خاقانی دارم به سر و چشمای شوخ برو کز تو کس این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,626
آوازه‌ی جمالت اندر جهان فتادشوری ز کبریای تو در آسمان فتاد
دل در سرای وصل تو یک گام درنهادبرداشت گام دیگر و بر آستان فتاد
بر شاه‌راه سینه‌ی من سوز عشق تودزد دلاوری است که بر کاروان فتاد
بازارگانی از دل زارتر که دیدکز عشق سود جست به جان در زیان فتاد
کشتی صبر من سوی ساحل کجا رسدبا صد هزار رخنه که در بادبان فتاد
قفلی که از وفای تو بر سینه داشتماکنون ز بیم خصم توام بر دهان فتاد
خاقانی از تو دور نه بر اختیار مانددانی که در بلا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,627
در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهدنرگس م**س.ت را خطت خوب سراب می‌دهد
رشوه به چشم م**س.ت تو نرگس تازه می‌بردباژ به زلف شست تو عنبر ناب می‌دهد
دیده پرآب کرده‌ای رو که به دست غمزه‌اتهندوی دیده تیغ را بهر تو آب می‌دهد
طرفه‌تر آنکه طره‌ات سر ز خطت همی کشدپس به تکلف اندرو حسن تو تاب می‌دهد
ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنمهم‌سر زلف سرکشت تاب طناب می‌دهد
بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شدتا چو درنگ می‌کند جان به شتاب می‌دهد
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,628
عشقت آتش ز جان برانگیزدرستخیز از جهان برانگیزد
باد سودات بگذرد بر دلزمهریر از روان برانگیزد
خیل عشقت به جان فرود آیدسیل خون از میان برانگیزد
تا قیامت غلام آن عشقمکه قیامت ز جان برانگیزد
از برونم زبان فرو بنددوز درونم فغان برانگیزد
تب نهانی است از غم تو مرالرزه از استخوان برانگیزد
ناله پیدا از آن کنم که غمتتب عشق از نهان برانگیزد
شحنه‌ی وصل کو که هجران رااز سرم یک زمان برانگیزد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,629
پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشه‌وارلب‌ها بنفشه رنگ ز تب‌های بیقرار
زان خط و لب که هر دو بنفشه به شکرندوقت بنفشه دارم سودای بی‌شمار
من چون بنفشه بر سر زانو نهاده سرزانو بنفشه رنگ‌تر از لب هزار بار
همچون بنفشه کز تف آتش بریخت خویزان زلف چون بنفشه دل من بسوخت زار
سودا برد بنفشه و شکر چرا مرازان شکر و بنفشه به سودار رسید کار
از بس که غم خورم ز سپهر بنفشه رنگخاقانی بنفشه دلم خواند روزگار
بازار دل بنفشه صفت تحفه‌ای کنمتا دسته‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #2,630
پیش صبا نثار کنم جان شکوفه‌وارکو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار
ای مرد با شکوفه چه سازم طریق انساین بس مرا که دیده‌ی من شد شکوفه‌بار
جانم شکوفه‌وار شکافان شد از هوسچون حجله‌ی شکوفه برانداخت نوبهار
هر شب که پر شکوفه شود روی آسماندر چشم من شکوفه‌وش آید خیال یار
شاخ شکوفه‌دار امیدم شکسته شدچون از شکوفه قبه‌ی نو بست شاخسار
کو آن شکوفه‌ی طرب و میوه‌ی دلماکنون که پر طلسم شکوفه است میوه‌دار
چون زان شکوفه عارض امید به نبودامید من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا