نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,219
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #431
بتان نخست چو در دلبری میان بستندمیان بکشتن یاران مهربان بستند
دعا اثر نکند کز درم تو چون راندیبه روی من همه درهای آسمان بستند
مگر میان بتان روی آن صنم دیدندکه اهل صومعه زنار بر میان بستند
به آشیانه نبستند عندلیبان دلاگر دو روز در این گلشن آشیان بستند
فغان که مدعیان از جفا برون کردندمرا ز شهر تو و راه کاروان بستند
رساند کار به جایی جفای گل چینانکه در معاینه بر روی باغبان بستند
جفاکشان سخنان با تو داشتند ولیچو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #432
با حریفان چو نشینی و زنی جامی چندیاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند
بی تو احوال مرا در دل شب‌ها داندهر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند
باده با مدعیان می‌کشی و می‌ریزیخون دل در قدح خون دل آشامی چند
بوسه‌ای چند ز لعل لب تو می‌طلبمبشنوم تا ز لب لعل تو دشنامی چند
گرچه در بادیه‌ی عشق به منزل نرسیاینقدر بس که در این راه زنی گامی چند
هاتف سوخته کز سوختگان وحشت داشتمبتلی گشت به همصحبتی خامی چند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #433
در پیش بیدلان جان، قدری چنان نداردآری کسی که دل داد پروای جان ندارد
پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان نشانیهر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد
یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگزدیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد
بر من نه از ترحم کم کرده یار بیدادتاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد
هاتف غلامی تو خواهد بخر به هیچشاین کار اگر ندارد سودی، زیان ندارد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #434
کدام عهد نکویان عهد ما بستندبه عاشقان جفاکش که زود نشکستند
خدا نگیردشان گرچه چاره‌ی دل مابه یک نگاه نکردند و می‌توانستند
نخست چون در میخانه بسته شد گفتمکز آسمان در رحمت به روی ما بستند
مکن به چشم حقارت نظر به درویشانکه بی‌نیاز جهانند اگر تهی دستند
حریف عربده‌ی می کشان نه‌ای ای شیخبه خانقاه منه پا که صوفیان مستند
غم بتان به همه عمر خوردم و افسوسکه آخر از غمشان مردم و ندانستند
ز جور مدعیان رفت از درت هاتفغمین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #435
دل بوی او سحر ز نسیم صبا نشنیدتا بوی او نسیم صبا از کجا شنید
بیگانه گفت اگر سخنی در حقم چه باکاین می‌کشد مرا که ازو آشنا شنید
رازی که با تو گفتم و آنجا کسی نبودغیر از من و خدا و تو، غیر از کجا شنید
دل سوخت بر منش همه گر سنگ خاره بودغیر از تو هر که حال مرا دید یا شنید
فرخنده عاشقی که ز دلدار مهربانگر حرف مهر گفت حدیث وفا شنید
پیغام حور نشنود از خازن بهشتگوئی کز آشنا سخن آشنا شنید
نشنیدی ای دریغ و ندیدی که از کسان
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #436
نه با من دوست آن گفت و نه آن کردکه با دشمن توان گفت و توان کرد
گرفت از من دل و زد راه دینمز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
کی از شرمندگی با مهربانانتوان گفت آنچه آن نامهربان کرد
منش از مردمان رخ می‌نهفتمستم بین کخر از من رخ نهان کرد
تو با من کردی از جور آنچه کردیمن از شرم تو گفتم آسمان کرد
دو عالم سود کرد آن کس که در عشقدلی درباخت یا جانی زیان کرد
نه از کین خون هاتف ریخت آن شوخوفای او به کشتن امتحان کرد
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #437
داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد مانددر دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفتوز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
من جوان از غم آن تازه جوان خواهم مرددر دلم حسرت آن تازه جوان خواهد ماند
به وفای تو، من دلشده جان خواهم دادبی‌وفایی به تو ای مونس جان خواهد ماند
هاتف از جور تو اینک ز جهان خواهد رفتقصه‌ی جور تو با او به جهان خواهد ماند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #438
گفتم که چاره غم هجران شود نشددر وصل یار مشکلم آسان شود نشد
یا از تب غمم شب هجران کشد نکشتیا دردم از وصال تو درمان شود نشد
یا آن صنم مراد دل من دهد ندادیا این صنم‌پرست مسلمان شود نشد
یا دل به کوی صبر و سکون ره برد نبردیا لحظه‌ای خموش ز افغان شود نشد
یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفتچون من اسیر محنت هجران شود نشد
یا از کمند غیر غزالم جهد نجستیا ز الفت رقیب پشیمان شود نشد
یا از وفا نگاه به هاتف کند نکردیا سوی او ز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #439
گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی خندددر آن گلشن گلی بر گلبن دیگر نمی‌خندد
ز عشرت زان گریزانم که از غم گریم ایامیدر این محفل به کام دل دمی گر بیغمی خندد
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #440
به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذردکه ز جان در ره آن جان جهان می‌گذرد
از مقیم حرم کعبه نباشد کمترآنکه گاهی ز در دیر مغان می‌گذرد
نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادمکه بد و نیک جهان گذران می‌گذرد
دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهیشکوه از جور تو ما را به زبان می‌گذرد
آه پیران کهن می‌گذرد از افلاکهر کجا جلوه‌ی آن تازه جوان می‌گذرد
چون ننالم که مرا گریه کنان می‌بیندبه ره خویش و ز من خنده‌زنان می‌گذرد
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا