نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شعرکده ** غمکده **

  • نویسنده موضوع .ARMIN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3,248
  • بازدیدها 29,278
  • کاربران تگ شده هیچ

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #651
گل رخسار تو چون دسته بستندبهار و باغ در ماتم نشستند
صبا را پای در زلف تو بشکستچو چین زلف تو بر هم شکستند
که خواهد رست از این آسیب فتنهکه نوک خار و برگ گل نرستند
کرا در باغ رخسارت بود راهاز آن دلها که در زلف تو بستند
که در هر گلستانش گاه و بی‌گاهز غمزه‌ت یک جهان ترکان مستند
چو در پیش لبت از بیم چشمتهمه خواهندگان لبها ببستند
منه بر کار این بیچارگان پایچه خواهی کرد مشتی زیردستند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #652
آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمی‌زنددل صبر پیشه کرد و کنون دم نمی‌زند
زو صد هزار زخم جفا دارم و هنوزچون دست یافت زخم یکی کم نمی‌زند
گه گه به طعنه طال بقایی زدی مراواکنون چو راه دل بزد آنهم نمی‌زند
کی دست دل کنون در شادی زند ز عشقالا به دست او در یک غم نمی‌زند
یارب چه فتح باب بلایی است آن کزویک ابر دیده نیست کزو نم نمی‌زند
چشمش کدام زاویه غارت نمی‌کندزلفش کدام قاعده بر هم نمی‌زند
القصه در ولایت خوبی به کام دلزد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #653
هرکرا عشقت به هم برمی‌زندعاقبت چون حلقه بر در می‌زند
طالعی داری که از دست غمتهرکرا دستیست بر سر می‌زند
در هوای تو ملک پر بفکنداین‌چنین کت حسن بر در می‌زند
من کیم کز عشق تو بر سر زنمبر سر از عشق تو سنجر می‌زند
عشق را در سر مکن جور و جفاعشق با ما خود برابر می‌زند
رای وصلت خواستم زو هجر گفتاین حریف این نقش کمتر می‌زند
درد هجرانت گرم اشکی دهدعشق صدبارم به سر بر می‌زند
این نه بس کز عیش تلخ من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #654
هرچ از وفا به جای من آن بی‌وفا کندآنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند
با آنکه جز جفا نکند کار کار اوستیارب چه کارها کند او گر وفا کند
آزادگان روی زمینش رهی شوندگر راه سرکشی و تکبر رها کند
از کام دل رها کندش دست روزگارآنرا که دست عشق وی از دل جدا کند
از بس که کبریای جمالست در سرشبر عاشقان سلام به کبر و ریا کند
گر فوت گرددش همه‌ی عمر یک جفاخوی بدش قرار نگیرد قضا کند
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #655
نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کندعشق تو خاک تلف بر سر هر گنج کند
قبله‌ی روی ترا هرکه شبی برد نمازچار تکبیر دگر روز بر این پنج کند
نرگس م**س.ت تو هشیارترین مرغی راسینه چون نار کند چهره چو نارنج کند
عقل بر سخت لبت را به سخن گفت این استزانکه در مهد همی طفل سخن‌سنج کند
رخ و اسبی بنهد روز و رخت را آن‌کسکز مه یک شبه هر مه رخ شطرنج کند
غم و رنج تو اگر نام و نشانم ببردبی‌غم و رنج مبادم اگرم رنج کند
دامن چون تو پری دست گهر گیرد و بس
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #656
گر وفا با جمال یار کندحلقه در گوش روزگار کند
ماه دست از جمال بفشاندگر بر این پای استوار کند
نازها می‌کند جفا آمیزور بنالم یکی هزار کند
با چنین اعتماد بر خوبینکند ناز پس چه کار کند
چشمش از بیشه‌ها جفا داندزلفش از کارها شکار کند
این دعا خوش بر آستین بنددوین سزا نیک در کنار کند
دل و دینم ببرد و سود کنمگر بر این مایه اختصار کند
بارکش انوری که یارگر اوستزین بتر صد هزار بار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #657
ماییم و سرکویی، پر فتنه‌ی ناپیداآسوده درو والا، آهسته درو شیدا
در وی سر سرجویان گردان شده از گردندر وی دل جانبازان تنها شده از تنها
بر لاله‌ی بستانش مجنون شده صد لیلیبر ماه شبستانش وامق شده صد عذرا
خوانیست درین خانه، گسترده به خون دللوزینه‌ی او وحشت، پالوده‌ی او سودا
با نقد خریدارش آینده خه از رفتهبا نسیه‌ی بازارش امروز پس از فردا
گر کوی مغانست این؟ چندین چه فغانست این؟زین چند و چرا بگذر، تا فرد شوی یکتا
رسوایی فرق خود در فوطه‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #658
سلام علیک، ای نسیم صبابه لطف از کجا می‌رسی؟ مرحبا
نشانی ز بلقیس، اگر کرده‌ایچو مرغ سلیمان گذر بر سبا
نسیمی بیاور ز پیراهنشکه شد پیرهن بر وجودم قبا
اگر یابم از بوی زلفش خبرنیابد وجودم گزند از وبا
به نزدیک آن دلربا گفتنیستکه ما را کدر کرد سیل از ربا
ز دردش ببین این سرشک چو لعلروانم برین روی چون کهربا
همین حاصلست اوحد رازی عشقکه خونم هدر کرد و مالم هبا
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #659
گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجاور نشانه می‌پرسی، رشته سر گمست اینجا
چون درین مقام آیی گوش کن که: در راهتز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اینجا
چیست جرم ما؟ گویی کز حریف ناهمتاهر کجا که بنشینی گو کژدمست اینجا
جو فروش مفتی را از نماز و از روزهرنگ چهره‌ی کاهی بهر گندمست اینجا
گر حریف مایی تو، ما و کنج می‌خانهور زعشق می‌پرسی، عشق در خمست اینجا
چونکه بنده فرمانی، پیش حاکم مطلقسربنه، که هر ساعت صدتحکمست اینجا
همچو دیو بگریزی،چون زمردت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • نویسنده موضوع
  • #660
قراری چون ندارد جانم اینجادل خود را چه می‌رنجانم اینجا؟
سر عاشق کله‌داری نداندبنه کفشی، که من مهمانم اینجا
مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟چه می‌پرسی، که من حیرانم اینجا
نه او پنهان شد از چشمم، که من نیزز چشم مدعی پنهانم اینجا
اگر بتوان حدیثی گوی از آن رویکه من بی‌روی او نتوانم اینجا
نگارینی که سرگرداند از مننگردانی، که سرگردانم اینجا
مرا با دوست پیمانی قدیمستبدان پیوند و آن پیمانم اینجا
ز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN
عقب
بالا