You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شعرکده ** غمکده **
-
نویسنده موضوع
.ARMIN
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
3,248
-
بازدیدها
29,715
-
کاربران تگ شده
هیچ
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را | | به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را |
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت | | کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را |
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب | | چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را |
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است | | به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را |
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم | | که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را |
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم | | جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را | | که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را |
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا | | تفقدی نکند طوطی شکرخا را |
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل | | که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را |
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر | | به بند و دام نگیرند مرغ دانا را |
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست | | سهی قدان سیه چشم ماه سیما را |
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی | | به یاد دار محبان بادپیما را |
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب | | که وضع مهر و... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را | | دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز | | باشد که بازبینیم دیدار آشنا را |
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون | | نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا |
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل | | هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا |
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت | | روزی تفقدی کن درویش بینوا را |
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است | | با دوستان مروت با دشمنان مدارا |
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را | | که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را |
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم | | مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را |
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت | | ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا |
دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی | | تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا |
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی | | به پیام آشنایان بنوازد آشنا را |
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی | | دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را |
به خدا که جرعهای ده تو... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
صوفی بیا که آینه صافیست جام را | | تا بنگری صفای می لعل فام را |
راز درون پرده ز رندان م**س.ت پرس | | کاین حال نیست زاهد عالی مقام را |
عنقا شکار کس نشود دام بازچین | | کان جا همیشه باد به دست است دام را |
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو | | یعنی طمع مدار وصال دوام را |
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش | | پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را |
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند | | آدم بهشت روضه دارالسلام را |
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است | | ای خواجه بازبین... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ساقیا برخیز و درده جام را | | خاک بر سر کن غم ایام را |
ساغر می بر کفم نه تا ز بر | | برکشم این دلق ازرق فام را |
گر چه بدنامیست نزد عاقلان | | ما نمیخواهیم ننگ و نام را |
باده درده چند از این باد غرور | | خاک بر سر نفس نافرجام را |
دود آه سینه نالان من | | سوخت این افسردگان خام را |
محرم راز دل شیدای خود | | کس نمیبینم ز خاص و عام را |
با دلارامی مرا خاطر خوش است | | کز دلم یک باره برد آرام را |
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
رونق عهد شباب است دگر بستان را | | میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را |
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی | | خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را |
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش | | خاکروب در میخانه کنم مژگان را |
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان | | مضطرب حال مگردان من سرگردان را |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند | | در سر کار خرابات کنند ایمان را |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح | | هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
برو از خانه گردون به در و نان مطلب | | |
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما | | چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون | | روی سوی خانه خمار دارد پیر ما |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم | | کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است | | عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما |
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد | | زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما |
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی | | آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما |
تیر آه ما ز... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ساقی به نور باده برافروز جام ما | | مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما |
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم | | ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما |
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق | | ثبت است بر جریده عالم دوام ما |
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان | | کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما |
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری | | زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما |
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری | | خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما |
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است | | زان... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما | | آب روی خوبی از چاه زنخدان شما |
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده | | بازگردد یا برآید چیست فرمان شما |
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت | | به که نفروشند مستوری به مستان شما |
بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر | | زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما |
با صبا همراه بفرست از رخت گلدستهای | | بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما |
عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم | | گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما |
دل خرابی میکند دلدار را آگه... | | |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.