هتل کالیفرنیا - ایگلز(عقاب ها)
Hotel California - Eagles
On a dark desert highway, cool wind in my hair
در بزرگراهی در یک صحرای تاریک باد سردی در موهایم می پیچید
Warm smell of colitis1, rising up through the air
بوی غنچه های کوچک در هوا می پیچید
Up ahead in the distance, I saw a shimmering light
در دوردست ها نوری سوسو می زد
My head grew heavy and my sight grew dim
سرم سنگین شده بود و هیچ جا را درست نمی دیدم
I had to stop for the Night
دیگر نباید به راهم ادامه می دادم چون تاریک شده بود
There she stood in the doorway
همان جایی که او ایستاده بود
I heard the mission bell2
صدای ناقوس را شنیدم
And I was thinking to myself,
و داشتم با خودم فکر می کردم
"This could be Heaven or this...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.