ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی!
ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی؟
خورشید که سرچشمه زیبایی و نور است
از میکده چشم تو آموخته مستی
تا جرعه ای از عشق تو ریزند به جانش
هر لاله کند دعوی پیمانه به دستی
از چارطرف محو تماشای تو هستند
هفتاد و دو آیینه توحید پرستی
وا کرده در مسجدالاقصای یقین را
تکبیره الاحرام نمازی که تو بستی
یک گوشه چشم تو مرا از دو جهان بس
ای گردش چشمان تو سرچشمه هستی...
|محمدجواد غفورزاده|