متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها |..:دلنوشته های عاشقآنه:..|

  • نویسنده موضوع ASaLi_Nh8ay
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 107
  • بازدیدها 1,739
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #51
کاش دلها آنقدر پاک و خالص بودند که دعا ها قبل از پایین آمدن دست ها مستجاب می شد

کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد

کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردن آن نیازی به شهامت نبود


کاش مهتاب با کوچه های تاریک آشنا بود

کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد

و ای کاش دوستی به قدری حرمت داشت که شکستنش به این زودی ها رخ نمیداد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #52
در آخرین لحظه دیدار به چشمانت نگاه کردم و گفتم بدان آسمان قلبم با تو یا بی تو بهاریست همان لبخندی که تو آن را از من می ربود بر لبانت زینت بست.
و به آرامی از من فاصله گرفتی بی هیچ کلامی.

من خاموش به تو نگاه می کردم و در دل با خود می گفتم :ای کاش تو لحظه ای فقط لحظه ای می اندیشیدی که آسمان بهاری یعنی ابر باران رعد وبرق و طوفان ناگهانی و این جمله، جمله ای بود بدتر از هر خواهش برای ماندن و تمنایی بود برای با او بودن!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #53
خالی از هر چه که هست میشم
از زمین سرد خاکی تا نگاهی عاشقانه
بغض شب توی گلو خیلی وقته که نشسته میدونم
با خودم میگم تلخی این زمونه رو میسپرم بدست باد
چشمامو میذارم روی هم , سیاهی پشت چشممو با یه رنگ خوب پاک میکنم
یادمو میدزدمو میبرم به اوج خاطرات گرم تو
با دلم آخرین اسم تنهایی شبت رو فریاد میزنم
دست سردم میکشم تو خاطرات دلپذیر تو
تا خیال ورت نداره فکر کنی رفتی از سرم
شمعدونی کنار باغچه رو در میارم
با یه بغل آرزوهای داغ داغ میکارمش تو خاک سبز دل تو
و از لحظه لحظه های خواندنم هراسی نخواهم داشت
یکرنگی نگاهم و با خاطرات نگاه تو موزون میکنم
یه ریتم میسازم برای سکوت قصه مون
حالا چشممامو باز میکنم به امید بودنت
خالی از هر چه که هست
هستی, نیستی, هستی هستی​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #54
ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نمیدانی … سفرت روح مرا به دو نیم می کند … و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید …

بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم … فراق صاعقه وار را بر نمی تابم …
جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز… آرام تر بگذر …
وداع طوفان می آفریند… اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمی شنوی ؟! باران هنگام طوفان را که می بینی ! آری باران اشک بی طاقتم را که می نگری …
من چه کنم ؟ تو پرواز می کنی و من پایم به زمین بسته است …
ای پرنده ! دست خدا...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #55
دوست کسی است که همه کارهای تو برایش مهم باشد
دوست کسی است که در خوشی ها و ناخوشیها به او رو کنی
دوست کسی است که همه کرده های تو را بفهمد

دوست کسی است که حقیقترا درباره خودت به تو بگوید دوست کسی است که بداند در هر حال چه بر سر تو می آید
دوست کسی است که با تو رقابت نکند
دوست کسی است که وقتی همه چیزبرای تو خوب است ازته دل خوشحال شود
دوست کسی است که وقتی اوضاع خوب نیست بکوشد تو را شاد کند
دوست کسی است که امتداد تو باشد و بدون او کامل نباشی​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #56
دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم و آرزویی در دل کردم
آرزویی هر چند بچه گانه
هر چند از روی دل

هر چند می دانم ممکن است به آرزویم نرسم
ولی حتی اگر به آرزویم نرسم٬
من تا آرزوها و هر جا که درها را باز کنی با تو هستم و خواهم بود
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر فاصله ها باعث دوری دیده ها گردد
همیشه در دلم خواهی ماند
جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو
و هیچ کسی نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد…
نگاه معصومت در یاد من همیشه جاوید است
برای همیشه…​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #57
تو دور می شوی و انگار ابرها ستاره ام را می چینند
و تک شقایقم در مرداب می میرد و حال در بطن این لحظه های سرد سبد های سیب پر از خالی است

و من آهسته زیر سایه ی درخت ها تب می کنم
و در اغتشاش توهم برگ ها هذیان می گویم
آه تو هرکجا هستی سری به خواب من بزن
و ببین که هنوز بی شقایق بی ستاره در چشم سیب ها رنگ می بازم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #58
آمدی چه زیبا

گفتم دوستت دارم چه عاشقانه

پذیرفتی چه فریبانه


آغوشم برایت باز شد چه ابلهانه

با تو خوش بودم چه کودکانه

همه چیزم شدی چه زود

به خاطر یک کلمه ما را ترک کردی چه ناجوانمردانه

چه خیانتکارانه

نیازمندت شدم چه حقیرانه

واژه ی خداحافظی به میان آمد چه بی رحمانه

و من سوختم چه بچه گانه

ولی هنوز دوستت دارم ای غریبه!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #59
مهم نیست کجا مینویسی اما برای آنان بنویس که با خواندنت خواندند و با گریستنت گریستند

و برای کسی بنویس که تا ابد فرصت نوشتن به او را داشته باشی

من باور دارم ، ایمان دارم به این گفته ات که ” آنچه تمام میشود هیچگاه نبوده است و آنچه آغاز میشود هرگز پایان نخواهد یافت”
من دانه دانه کلماتت را زیسته ام …. همیشه خواهی بود​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #60
یه پسر با یه نگاه از یه دختر خوشش میاد و عشق اول از طرف اون شروع می شه و تا جایی که زندگیشو پای عشقش می ذاره . اما دختره حرفشو باور نمی کنه ، چون : یه چیزایی از قبل دیده و شنیده . تا دختره میاد حرف پسره رو باور کنه ، پسر دلسرد و خسته می شه و میره سراغ یکی دیگه .

بعد که دختره تازه تونسته حرف پسره رو باور کنه ، میره طرف پسره … اما پسره رو با یکی دیگه میبینه …اینجاست که می گه حدسم درست بود و پسر ها همه اینجورین … و اون اشتباهی رو می کنه که قبلا شنیده بود … و همه چیز از بین میره و این قانون برای همه تکرار می شه ولی تقصیر کیه و مشکل اصلی چیه ؟!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
57
بازدیدها
1,345
پاسخ‌ها
37
بازدیدها
1,228
پاسخ‌ها
277
بازدیدها
2,349

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا