عاشقانه‌ها عاشقانه‌های مهشید دلگشایی

[ASaLi_Nh8ay]

دوست دارم که نفهمی چه غمی داشته ام
بیقرارت شدم و خواب کمی داشته ام

دوست دارم که نفهمی ته این در به دری
مثل سیگار فقط دود و دمی داشته ام

دل من سردترین خاطره در فصل تو بود
چشم باران زده و خیس و نمی داشته ام

دل خود می کنم از عشق ولی انگاری
چه قضا و قدر و پا قدمی داشته ام​

 

[ASaLi_Nh8ay]

ماندم کنار پنجره تنها تر از قبل
دارم ولی دنیای بی معناتر از قبل

وقتی قلم از تو کماکان مینویسد
در شعرهایم میشوم رسواتر از قبل

ای کاش تا موج تلاطم وار عشقت
بر من زند هر لحظه بی پرواتر از قبل​

 

[ASaLi_Nh8ay]

من به بوی عطر آغوش تو عادت داشتم
روی گرم شانه هایت خواب راحت داشتم

باز با باران عشقت غسل کن جان مرا
من به احساسات پاک تو حسادت داشتم

هر چه عریان میکنی ذهن مرا در واژه ها
من ولی در شعرهای خود نجابت داشتم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

من از نگاه عمیق تو باز میفهمم
هزار درد فراوان برای خود داری
کنار آمده ام با هوای دلتنگی
بگو برای دل من چقدر بیماری ؟

بهار در تن باران دوباره می آید
برای این هیجان ها چقدر دلسردم
گمان کنم که ندارد برای من چیزی
که در بهار قشنگ درختها زردم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

کاش میشد گریه میکردم به جای چشم تو
آخرش جان میدهم در غم برای چشم تو

پا به پایت تا هوای عاشقی ها میروم
تا بیفتم آخرش در زیر پای چشم تو

کشتی طوفانی من رو به دریای دلت
میزند لنگر به سمت ناخدای چشم تو​

 

[ASaLi_Nh8ay]

فرمانروای قلب من باش و برایم
دیوانگی کن لحظه ها شبها کنارم
تو پادشاهی کن برای کشورم تا
خود را به دستان تنومندت سپارم

قلب تو را تا میشود تسخیر کردم
با این شهامت تا کجاها پیش رفتم
سلطان آتش خیز احساسم بدان که
تا انتهای خوب دنیا پیش رفتم​

 

[ASaLi_Nh8ay]

صبر کن این گریه ها روزی هلاکت میکند
غصه های زندگی اینبار خاکت میکند

سرگذشتی تلخ داری شانه ات بر روی درد
مات و مبهوتی نمیفهمی کجا؛ باید چه کرد

تا شدی اینبار فریادت ولی درمانده بود
جای آن سیلی به روی گونه ات جا مانده بود

باز کابوس تمام سالیانت روبروست
خواب راحت یک شب دیگر برایت آرزوست​

 

[ASaLi_Nh8ay]

احساس تبداری گرفتم از وجودت
وقتی که پابند نگاهت میشوم باز
من را به عرش کهکشان ها میبری و
در انتظار شاه راهت میشوم باز

وقتی بهشت چشمهایت را ندارم
از تک تک سلول هایم میگریزی
من سوختم هر جا که حرفت در میان بود
ای کاش آبی روی این آتش بریزی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

جاده ای بی انتها بودم برایت ،لااقل
مثل مردی پا به پا بودم برایت ،لااقل

قلب من از اینهمه دیوانگی سهمی نداشت
در شکستن بی صدا بودم برایت ،لااقل

دست بردار از دروغ و شانه خالی کردنت
من همان سرو جدا بودم برایت ،لااقل ..​

 

[ASaLi_Nh8ay]

درد دلهای خسته ای داری
روی هم رفته باز دلتنگی
قبل هر بی قراری ات شاید
گوش کردی دوباره آهنگی

اول عاشقانه ای بودی
اول و انتهای این احساس
داستانت همیشگی تر بود
باز هم یکدلانه اما خاص​