- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #41
دل به چشمان تو که می بندم خنده در روزگار من جاری ست
شب به شب به یاد تو بودن عادتی شد شبیه بیماری ست
سر گرفتم دوباره بیتی شعر در هجوم داغ افکارم
مغز من چگونه میسوزد با اجاقی که زیر انباری ست
جای من کجای دنیا هست تا که بر شانه ات گذارم سر
مثل یک آدم بلاتکلیف خسته ام این سکوت اجباری ست
شب به شب به یاد تو بودن عادتی شد شبیه بیماری ست
سر گرفتم دوباره بیتی شعر در هجوم داغ افکارم
مغز من چگونه میسوزد با اجاقی که زیر انباری ست
جای من کجای دنیا هست تا که بر شانه ات گذارم سر
مثل یک آدم بلاتکلیف خسته ام این سکوت اجباری ست