متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های نسترن خزایی

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #81
چماق ها،

وزین میشوند،

سطرها بلند،

اما !

در نظم ایستادگی

نباخته ایم قافیه را هنوز...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #82
پا میگذارد اندیشه ام،

بر معبری از تیغ،

که همگان میگریزند سخت،

کفر امروزم دیانت فردایان!

افسوس مرا هیچکس نفهمید،

جز آتش!

پس آتش مرا دریاب ،

که زمستان را

هم خانه نخواهم بود...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #83
پنجره به پنجره محکومیم

به بستن اندیشه ها

و خورشید روزی قضاوت میکند

تنهایی گلهای آفتابگردان را​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #84
کلاغ را رهرو کبک دیده ام!

مرغِ مقلد نیستم!

شاهینم !

چو بشکنی حریمم ،

سیصد که نه ،سیصد هزار،

عمرت شود یک در هزار...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #85
داس بود

به چکش آراسته شد

و نارفیقان رفیق!

روستا به روستا

هرس شد پارتیزان

وانقلاب سرخ بود که

پیروز خوانده شد...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #86
ژان باکره خواهم شد

و مردانگی را

فریاد خواهم زد!

آتش فراهم است

بیصدا

حنجره ام ذوب میشود

و آب است که از آب

تکان نمیخورد...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #87
صلیب ها میشکنند

زیر چکمه های فاشیست

تا توبیایی

و هلوکاست را علم کنی

ونانی از ترحم خلق سیر کند

جهل زمان را!

و من در انتظارِ

اولین مارش

جهان را نه در خون،

در گرسنگی غرق خواهم دید!

آنجا که سلاح

تنها گندم است...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #88
می دانم

فردا

از خاک برون خواهم شد ،

و سردیس میدانی در

مرکزی ترین چشم انداز

بدون آنکه

نامم را بدانند

و

بغضم را بشکنند !​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #89
برخیزید

برخیزید

خفتگان شب زده!

رگهای اجتماع حجامت میخواهند

از بس رسوب کرده

اخلاط دروغ و تعارض !

یا

فصد کنید رگهای غیرتتان را،

بی فردایان بی اندیشه!

بهمن سنگین در راهست

وانجماد روح انسان

در زمستان اندیشه ها ،هولناک ترین مرگ بیصدا...!​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #90
شاخه شاخه تا خدا میرود

نیایش سبز درخت

وتو،زمینی ترین مخلوق

کفرآلوده پلاسیده میشوی​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا