متون و دلنوشته‌ها ۩فَلسَــفــانِـہ اَز دِلــ۩

[Mélomanie]

در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است!
زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است!
زمان ناصرالدین شاه می‌کشتند که بابی است!
زمان محمدعلی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است!
زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است!
زمان پسرش می‌کشتند که خراب‌کار است!
در آلمان هیتلری می‌کشتند که یهودی است!
حالا در اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است!
عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است!
صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است!
فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌!
روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند!
چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند!
و می‌کشند
و می‌کشند
و می‌کشند...
و چه قصاب‌خانه‌ایی است
این دنیای بشریت...!​

 

[Mélomanie]

پرنده گاه انقدر سرگرم دانه چیدن می شود
که پرواز را فراموش می کند
گاهی پرتاب سنگ کودکی بازیگوش
می تواند یادآور پرواز باشد!​

 

[Mélomanie]

مترسک را دار می زنند
به جرم دوستی با پرنده ای
که مبادا تاراج مزرعه را
به بوسه ای فروخته باشد!​

 

[Mélomanie]

گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند
به جای شمع
گرد چراغهای بی احساس خیابان می گردند!​

 

[Mélomanie]

برای کشتن یک پرنده نیازی به تیر و کمان نیست!
کافیست بالهایش را بچینی
خاطرات پرواز
روزی صد بار او را خواهند کشت!​

 

[Mélomanie]

به دنبال واژه مباش
کلمات فریبمان می دهند
وقتی اولین حرف الفبا
کلاه سرش میرود
فاتحه ی بقیه حروف را باید خواند!​

 

[Mélomanie]

هر بار کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم
انقدر که در من هراس گرفتن دست کسی هست...
ترس از گم شدن نیست!​

 

[Mélomanie]

گوسفندان میدانند چوپان دوستشان دارد
اما نمی دانند که چوپان
دوست صمیمی قصاب است!​

 

[Mélomanie]

برای قصه ای که با یکی بود و یکی نبود شروع میشود
پایانی بهتر از آوارگی کلاغ نمی توان نوشت!​

 

[Mélomanie]

کوچه های قدیمی را باریک میساختند
تا آدمها بهم نزدیک باشند
اکنون چه آواره ایم
در این همه اتوبان سرد...!​