متون و دلنوشته‌ها ۩فَلسَــفــانِـہ اَز دِلــ۩

[Mélomanie]

هنوز معتقدم خواب رفته پاهایمان
وگرنه بین من و تو فاصله ای نیست...​

 

[Mélomanie]

ماهیان ندیده غیر از اب
پرس پرسان ز هم که اب کجاست؟!​

 

[Mélomanie]

دنیا مکان امنی نیست
وقتی که دستکش های تو از دستهایت ماندگارترند...!​

 

[Mélomanie]

من که می ترسم از هجرت دوست
کاش می دانستیم روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد
کاش میدانستیم که سفر یعنی چه
و چر ا مرغ مهاجر وقت پرواز به خود میلرزد!​

 

[Mélomanie]

من تو را دوست میدارم
تو دیگری را
و دیگری هم دیگری را
و اینگونه هست که ما
همیشه تنهاییم...!​

 

[Mélomanie]

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم که در برابرم دریا بود
و دریا
و دریا…​

 

[Mélomanie]

اگرتمام ابرها ببارند گلهاى قالى نخواهند شکفت
این قانون زیر پا ماندن است!​

 

[Mélomanie]

گفتارهای ما به گوش کسی نمی رسد وقتی رفتارهای ما فریاد می زند!​

 

[Mélomanie]

خسته ام
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند
مردمی که صادقانه دروغ می گویند..​

 

[Mélomanie]

چگونه میتوان به تاولهای پا گفت تمام مسیر طی شده اشتباه بود؟!​