کد رمان: 5695
ناظر: @اِللا لطیفــی
خلاصه:
نمیدانست که چه طور راهش به این بیابان برهوت پر از اولاد شیطان کشیده شد؛ فقط وقتی متوجه شد که دید درونش ایستاده. تنها چیزی که به خاطر میآورد این بود که عاشق شده بود و او مانده بود با حجمی از تباهی که بند بند وجودش را مسخر خود ساخته بود. مگر قرار نبود...
نام مجموعه اشعار: بر بام خانهی دل ویرانگی میرقصد
ژانر: #تراژدی #اجتماعی #عاشقانه
نام شاعر: محدثه رستگار.
قالب: قطعه.
***
مقدمه؛
وادی این دل من
روزی پُر از مهر و صفا بود
هرچه رسید به این دیار
تنها ظلم و جفا بود
قلب مرا ویران کردند
سعادتم درون قصهها بود
ای دل، آن عزیز جانِ تو
تهی از رحم...
عنوان: سرنوشت یک رویا
ژانر: #اجتماعی #تراژدی
نویسنده: محمد ابراهیمی
کد داستان: 612
ناظر: @asi"
خلاصه:
زندگی به معنای انتخاب کردن است. انتخابی که نمیتوان از آن سر باز زد، تغییرش داد یا پس گرفت. زیبایی و زشتی زندگی از همین تصمیمگیریها سرچشمه میگیرد. سرنوشت یک رویا، داستان مادری است که از...
نام اشعار: معرا.
شاعر: محدثه رستگار.
قالب اشعار: تک بیتی.
ژانر: #عاشقانه #تراژدی
سطح: برگزیده.
مقدمه؛
از بهشت چشمان تو محروم هستم
در جهنم فراقت محکوم هستم
*معرا به معنیهای مختلفی اشاره دارد اما در این مجموعه شعر، معنی محروم مانده از یک شخص را در خود گنجانده است.*
نام رمان: از خاکستر تا خورشید
نام نویسنده: نسترن جوانمرد
ژانر: #تراژدی #اجتماعی #عاشقانه
خلاصه:
در دل ویرانههای زلزلهای هولناک، رازهایی دفن شده که سرنوشت ماهور را به دو برادری که کودکیشان را فدا کردهاند، گره میزند. در سفری پر از عشق، درد، و بخشش، ماهور باید با حقیقتهای تلخ روبهرو شود و...
نام اشعار: نژنگ.
شاعر: محدثه رستگار.
قالب شعر: غزل.
ژانر: #تراژدی
مقدمه:
از سوی مار سیاهی که پیچیده بر گردنم
زهرآگین گشته تمام این روح و تنم
افکاری همچو مار که قلبم را نیش زدند
دیگر به اسارت کشیده شده است زیستنم
این مخروبهای که حالا در وجودم بپاست
روزگاری بوده گلستانِ مملو از چمنم
عاقبت...
نام وانشات :محابا (جدال)
نام نویسنده:حافظ وطن دوست (تاوان)
ژانر: #عاشقانه #جنایی #تراژدی
خلاصه: دنیا همیشه به خواست ما نمیچرخد؛ اتفاقات آنطور که شاهدش هستیم اتفاق نمیافتند؛ اکثر حقایق برملا نمیشوند و حتی رازهایی که گمان میکنیم فاش شدنشان به نفعمان است در اصل به ضررمان منتهی میشود؛ حقیقت،...
کد داستان: 598
ناظر: @ستایش؛
نام اثر: ژرفای بیم
نام نویسنده: امیراحمد
ژانر: #وحشت، #فانتزی، #تراژدی
خلاصه: حقیقت هیچگاه عاقبت خوشی نداشته است، گمان نمیکردم دستیابی به آن چنین فاجعهای به بار آورد، فاجعهای که شاید اگر زودتر به آن پی میبردم میتوانستم مانعش شوم اما ای کاش... اصلاً به خاطر...
نام رمان :محابا (جدال)
نام نویسنده:حافظ وطن دوست (تاوان)
ژانر رمان: #عاشقانه #جنایی #تراژدی
خلاصه: دنیا همیشه به خواست ما نمیچرخد؛ اتفاقات آنطور که شاهدش هستیم اتفاق نمیافتند؛ اکثر حقایق برملا نمیشوند و حتی رازهایی که گمان میکنیم فاش شدنشان به نفعمان است در اصل به ضررمان منتهی میشود؛...
نام رمان :محابا (جدال)
نام نویسنده:حافظ وطن دوست (kan)
ژانر رمان:#عاشقانه #جنایی #تراژدی
خلاصه: دنیا همیشه به خواست ما نمیچرخد؛ اتفاقات آنطور که شاهدش هستیم اتفاق نمیافتند؛ اکثر حقایق برملا نمیشوند و حتی رازهایی که گمان میکنیم فاش شدنشان به نفعمان است در اصل به ضررمان منتهی میشود؛ حقیقت،...
نام رمان :محابا (جدال)
نام نویسنده:حافظ وطن دوست (kan)
ژانر رمان: #عاشقانه #جنایی #تراژدی
خلاصه: دنیا همیشه به خواست ما نمیچرخد؛ اتفاقات آنطور که شاهدش هستیم اتفاق نمیافتند؛ اکثر حقایق برملا نمیشوند و حتی رازهایی که گمان میکنیم فاش شدنشان به نفعمان است در اصل به ضررمان منتهی میشود؛ حقیقت،...
نام اثر: آواره از گرسنگان
نام نویسنده: امیراحمد
ژانر: #علمی_تخیلی #تراژدی
کد داستان: 599
ناظر: @سارابـهار❁
خلاصه: با آغاز جنگ خلیج فارس آستیاگ که افسری از درجه خلع شده و زندانی است از طرف سازمان اطلاعات با وعده آزادی از زندان و در ازای انجام ماموریتی به ظاهر ساده ناچار به شرکت در جنگ برای...
نام رمان :محابا (جدال)
نام نویسنده:حافظ وطن دوست
ژانر: #عاشقانه #جنایی #تراژدی
خلاصه: دنیا همیشه به خواست ما نمیچرخد؛ اتفاقات آنطور که شاهدش هستیم اتفاق نمیافتند؛ اکثر حقایق برملا نمیشوند و حتی رازهایی که گمان میکنیم فاش شدنشان به نفعمان است در اصل به ضررمان منتهی میشود؛ حقیقت، زمان و...
...زیادی داره و درحال حاضر نه خبری از خلاء هست نه آئورتی که بشه به چیزی ربطش داد ژانرهای اصلی ردی از خودشون توی این عنوان ندارن اما تاحدودی میشه تراژدی و عاشقانه رو داخلش پیدا کرد.
حالا باتوجه به ترتیب چیده شده رمان/ژانر و افکار و تصمیم نویسنده بهتره این عنوان تغییر کنه و یه چیز جذاب تر که...
نام رمان: یاسکا
نام نویسنده: ملیکا
ژانر: #جنایی_مافیایی #تراژدی #عاشقانه
https://forum.1roman.ir/threads/258933/
خلاصه: همهچیز از یک جرقه آغاز شد. جرقهای بزرگ به نام مرگ. تنها کسی که میتوانست از زیر بار این آوار برخیزد، قطعاً ققنوس بود. ققنوسی که از میان شعلههای شیطان برمیخیزد و روی...