مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

HanAneH

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/1/19
ارسالی‌ها
552
پسندها
17,204
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • #101
رمانی که دختر عمو و پسر عمو به اجبار پدر بزرگ باهم از دواج میکنند و عکس های فتو شاپ به دست شوهر دختر میوفته که بخاطر اونا شوهر دختررو هرروز کتک میزنه و بعد میفهمه فتوشاپ بوده‌.
اونا فک میکنن زنش حاملس ولی بعدا میفهمن که لخته های خونی بوده.زن از شوهرش متنفر میشه ولی دوباره زندگیشون خوب میشه.
ممنون میگم اسمشو بگید
 
امضا : HanAneH

The_howsin

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/3/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
12
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #102
سلام دوستان وقت بخیر،
دنبال رمانی هستم که چند وقت پیش خوندم متاسفانه اسم رمان را فراموش کرده ام
خلاصه رمان:
رمان درباره دختری که پدرش معتاد و ق*م*ا*ر باز هستش
و مادرش فوت کرده است!
خلاصه پدرش قبل از اینکه مهمونا بیان به دخترش میگه که جلوی مهمونا باید پذیرایی و برقصی و لباس رقصت باید لباس عربی مادرت باشه، خلاصه مهمونا میاد و دختره اماده نیست و نشسته گریه کردن. پدر میاد تو اتاق پیش دختره میبینه اماده نیست دخترشو با زور و کتک و با کمربند بهش میزنه.
خلاصه دختره مجبور میشه لباس رو بپوشه و تصمیم میگیره تو نوشیدنی یه چیزی بریزه مهمونارو سمی کنه و ...
در بین مهمون یه پسر پولدار هست خوشش از دختره میاد ، دختر رو میدزده و میبره خارج از کشور که به یک شیخ عربی رو بفروشه
خلاصه از فروختنش پشیمون میشه و از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

elnaz1012

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
63
پسندها
364
امتیازها
2,753
سطح
0
 
  • #103
سلام دوستان :)
دنبال رمانی میگردم، که در مورد دختری بود که با دوستش برای تست بازیگری میرن در صورتیکه خودش نمیخواسته تست بده، ولی اتفاقی میفته که بعد از تست دادن قبول میشه.
باباش مدیر بازنشسته س و تک فرزنده و بعد از بازی، خیلی معروف میشه.
یه مرد به اسم آرشاویر چون شبیه عشقش توی ایتالیا بوده، عاشقش میشه ولی پسره فک کنم مبتلا به پارانویا بوده چون عشق ثابقش مازوخیست بوده و در نهایت همین باعث شده که بمیره.
دختره با کمک پدر شوهرش، آرشاویرو درمان میکنه.
اسم این رمان توسکا است
 

|SAGHAR|

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
19/9/18
ارسالی‌ها
541
پسندها
34,182
امتیازها
57,873
مدال‌ها
24
سن
19
سطح
33
 
  • #104
رمانی رو تابستون خوندم و الان اسمش رو برای جلد دوم یادم نمیاد :
داستان از جایی شروع میشه که دختر قصه ی ما دنبال کار میگرده و بعد خستگی خیلی زیاد که تو اتوبوس بوده ، از دو تا زن میشنوه که یه خانواده دنبال پرستار بچه میگردن ، اینم درخواست میکنه ک شماره ی اون خانواده رو یا ادرسش رو بدن ، ولی زنا قبول نمیکنن و بزور بهش ادرس میدن و میگن ک نگه از طرف کی رفته ، خلاصه با هزار بدبختی میره و پرستار دو تا بچه که یکی نوزاد پسر بوده و یکی یه دختر جیغ جیغوی لجباز کوچیک بوده میشه و طی حوادث رمان عاشق دایی این بچه های که فکر کنم اسمش شهریار بوده میشه و رمان جایی تموم میشه که قرار بود شهریار بره خاستگاری دختره ولی مشکلی پیش میاد و نمیره ...
خواهشا کسی میدونه کمک کنه
 

sahel_sorkh

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
16/6/18
ارسالی‌ها
1,163
پسندها
5,669
امتیازها
25,673
مدال‌ها
16
سطح
12
 
  • #105
رمانی که دختر عمو و پسر عمو به اجبار پدر بزرگ باهم از دواج میکنند و عکس های فتو شاپ به دست شوهر دختر میوفته که بخاطر اونا شوهر دختررو هرروز کتک میزنه و بعد میفهمه فتوشاپ بوده‌.
اونا فک میکنن زنش حاملس ولی بعدا میفهمن که لخته های خونی بوده.زن از شوهرش متنفر میشه ولی دوباره زندگیشون خوب میشه.
ممنون میگم اسمشو بگید
پسر غیرتی
 

gole yas

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/5/19
ارسالی‌ها
2
پسندها
24
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #106
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
دلواپس توام
 

gole yas

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/5/19
ارسالی‌ها
2
پسندها
24
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #107
درباره دختری ک تهران زندگی میکنند با عمه اش و پدرش ک بخاطر تصادف پدرش مجبور میشه خون بس بشه و بره شهرستان ک کرد هستن و ازدواج میکنه
 

HOORI

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
23/8/18
ارسالی‌ها
3,636
پسندها
47,942
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
20
سطح
39
 
  • #108
یه رمانی که دختر از خانواده شدیدا مذهبی و پدر و مادرش براش به معلم خصوصی مرد جوون میگیرن و دختر خودش خوشگل بوده و مجبور بوده موقع درس در اتاق و باز بزاره و دختر کم کم به اسم کلاس جبرانی مدرسه با دوستانش میره بیرون و تو پارک لباس عوض میکنه و خراب میشه
میدونین اینو؟
 
امضا : HOORI

alison.e

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
5/10/18
ارسالی‌ها
123
پسندها
1,053
امتیازها
6,613
سن
24
سطح
0
 
  • #109
سلام ببخشید یه رمان بود دقیق یادم نی داستانش درمورد یه دختره بود که شوهرش بخاطر دوست زنه باهاش ازدواج کرد
بخاطر اینکه معشوقش که دوست دختره رو ببینه ازدواج کرد دختره نقاش بود
بعد مامانش میمیره دختره درخواست طلاق میده یه شب یکی از لاتای کوچشون میاد خونه دختره بعد باهاش درگیر میشه دختره فرار میکنه میره خونه خودش و شوهرش
 
آخرین ویرایش
امضا : alison.e

رهای من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/6/18
ارسالی‌ها
41
پسندها
248
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سن
33
سطح
2
 
  • #110
سلام
دنبال رمانی میگردم پارسال داشتم میخوندم متاسفانه اشتباهی حذف شد وهرچی تو نت دنبالش گشتم نبود چون اسمش نمی دونستم لطفا اگر میدونی کمک کنید
دو تا خواهر دوقولو تو یک روستای سرسبز هستن. مادرخانواده یکی از دوقولو ها(خواهر کوچیکه)رو میفرسته شهر پیش قوم وخویش که تو شهر بود فکر کنم داییشون میشد تادرس بخونه
تا اینکه خواهر کوچیکه لیسانسش میگیره میاد تو روستا, با پسر خان آشنا میشه قول قرار ازدواج میزاره موقع عقدش,هرچی میگردن پیداش نمیکنن, تابرای خفظ آبرو خواهرشو میشونن سر سفره عقد

لطفا کمکم کنید, فکرمو خیلی مشغول کرده
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
6
بازدیدها
58
پاسخ‌ها
5
بازدیدها
122
عقب
بالا