مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

/MaHdIeH/

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/1/20
ارسالی‌ها
41
پسندها
521
امتیازها
2,623
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #1,031
تنها چیزی که یادمه اینه که رمانش مال زمان شاه بود و پسره مذهبی و مقید بود اسمش محراب بود دختره هم برعکس پسره بود ولی اسمشو یادم نمیاد:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
 

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,032
سلام دوستان دنبال یه رمانی هستم که دختره نمیدونم عاشق پسرعمو یا پسر داییش بود یادم نمیاد اما پسر داییش اونو مثل خواهرش میدید بعد دختره به خاطر دانشگاه رفتم مجبور میشه بره پیش پسر داییش زندگی کنه و اونا باهم همخونه میشن یادمه اولین روزی که رفته بودن خونه ی پسره کلی بپر بپر کردن و خیلی باهم جور بودن ولی درباره علاقشون به هم نگفته بودن چون هرکدومشون فکر میکره اون یکی اونو به چشم خواهر یابرادرش میبینه و پسره هم همش به دختره میگفت آبجی و دختره حرص میخورد بعد نمیدونم چی میشه دختره قرار میشه بایه نفر دیگه ازدواج کنه و سرعقدش میفهمه که پسر داییشم اونو دوست داره و وقتی پسر داییش میره بیرون اونم دنبالش میره ولی یه ماشین که داشت به دختره میزد پسره اون هل میده سمت دیگه به خودش ماشین میخوره دختره هم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,033
یه رمانه دیگه هست که دختره فکر کنم عاشق پسر عموش یا یکی از فامیلاش بود اما اون پسره اینو مثل خواهرش میبینه و عاشق دوست دختره میشه و باهاش ازدواج میکنه اما بعد از یه مدتی زنش عاشق یکی دیگه میشه و مجبور میشن از هم طلاق بگیرن جدا از این پسره روز ازدواجش فهمیده بود که دختره دوسش داره بعدش این دوتا بهم میرسن ممنون میشم اسم رمانو بهم بگین
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,034
داستان این رمان از این قراره که نمیدونم دختره توی یه مهمونی دعوت بوده اونو با یه پسر میبینن و مجبور میشه با اون پسره ازدواج کنه بعد پدر پسره بهش میگه اگه میخوای شرکتو به نامت بزنم باید زنت ازت راضی باشه بعد پسره یه مدت با زنش خوب میشه و قتی پدره پسر میاد ازش میپرسه از شوهرت راضی هستیو ماجرارو براش تعریف میکنه دختره میفهمه شوهرش به خاطر شرکتش باهاش خوب بوده ولی به پدر شوهرش میگه آره راضی هستم رمانو تا همینجا خوندم چون بعدش نمیدونم چی شد برنامش حذف شد
لطفا راهنمایی کنید دوستان ممنون.
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,035
امضا : مهسانوروزی

ZAHRA TAVASOLIAN

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
1,080
پسندها
7,088
امتیازها
24,673
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #1,036
سلام
من یک رمانی رو خوندم که از بچگیه دخترع شروع میشه و با داداشش و پسر خاله هاش خیلی جوره اسم دختره رو یادم نیست ولی اسم داداشش مازیاره و پسر خاله هاش آبتین و آرتانه یک روز خالش اینا مهاجرت میکنن به یک کشورع دیگه و بعد چند سال دوباره برمیگردن و آبتین عاشق دختره میشع ولی دوست دختره که اسمش پریسا بود میاد زیراب دختر رو میزن و چند تا عکس برای آبتین میفرسته آبتین هم از لج دختره میره زن میگیره وقتی مامان و باباش از ماجرای عکسا خبرداد میشن با دختره خیلی بد حرف میزنن توی عروسی آبتین پریسا پشمون مشه و همه چیرو میگه آبتین هم عروسی رو به هم میزنه دختره هم برای تلافی حرفای مامانو باباش از خونه میره پیش عمه باباش تو شمال ....
دستم پوکید کسی میدونه اسم رمانو؟
 
امضا : ZAHRA TAVASOLIAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] EUROS

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,037
یه رمانی بود فکر کنم دختره تازه از خارج اومده بود و توی خونه فامیلشون بودو فاملشون هم خیلی مذهبی بودن بعد دختره عاشق پسر اون خانواده که فکر کنم اسمش علی بود میشه البته یه خواهرم داشت ان پسره بعد یه روز مادرش بهش زنگ میزنه میگه علی میخواد ازدواج کنه دختره فکر میکرد حتما خودشه به مامانش میگه خب اسم اون دختره چیه مادرش میگه میشناسیش دختره هم که مطمسن میشه خودش است اما مامانش میگه شبنم البته اسمشو دقیق یادم نیست بعد دختره میفهمه که شکست خورده بعد میره آینه اتاقشو میشکنه و گریه میکنه رما جالبی بود اما اسمشو یادم نیست
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
157
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,038
یه رمان بود دختره وکیل یه دختردیگه میشه که فکر کنم جرمش قتله بعد اون دختره داستان زندگیشو میگه که عاشق یه پسری به اسم سهیل شده بود اما اون پسره بهش ت*جاوز میکنه بعد دختره از دستش خیلی ناراحت میشه ولی پسره بهش میگه خوب من میام باهات ازدواج میکنم و تو مال منی و این حرفا و لی بعدش پسره میزاره میره و دختره با کمک باباش میره ترمیم میکنه و با یه نفر دیگه ازدواج میکنه و بعد از چندین سا ل دوباره سهیلو میبینه اما اون دیگه فقیر شده بود بعد همین دختره که وکیل بود به شوهرش شک کرده بود ولی آخر سر فهمید شوهرش میخواست اونو به خاطر تولدش سوپرایز کنه
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : مهسانوروزی
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] EUROS

Kimiakasra83

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/2/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,039
سلام دوستان


رمانی که من دنبالشم دختره از اول عاشق پسری فکر کنم به اسم پوریا(یا یه همچین اسمایی بود) بود که دوست دختره بهش میگه که برادرش سرطان داره و عاشق توعه و زیاد زنده نمیمونه دختره هم میره با برادر همین دوستش که اسمشم طاها بود نامزد میکنه؛طاها هم بعد از چند ماه موقعی که موهای دختررو میبافت میمیره و دختره بعد طاها ازدواج نمیکنه تا همون پسر اولیرو میبینه و با اون ازدواج میکنه ولی پسره بخاطر اینکه دختره رفت و با طاها ازدواج کرد بهش اعتماد نداره و یک بار هم با دختره سر مزار طاها میرن. فقط همین ازش یادمه لطفا کمکم کنید خیلی ذهنمو مشغول کرده!

خیلی ممنون
گایز مرسی خودم پیداش کردم اسمشم غم نبودنت بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Evanx

Reyhaneh.te16

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/6/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
15
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #1,040
سلام
رمان در مورد دختری بود که بعد از مرگ پدرش به ایران برمیگرده مجبوری تو سفارت به عقد پسری که اسمش فکرکنم کیا بود درمیاد ولی بعدا تو خواب بهش ت*جاوز میکنن و اون باردار میشه و فرار میکنه خارج و پسرعمش خیلی کمکش میکنه بعدا نامزد قبلیش بهش قول میده که اون فرد رو پیدا کنه وبا این حرف میکشونتش ایران و بعد ها مشخص میشه که همون کس نامزدش بوده و بخاطر انتقام از پدر دختره با همکاری شوهر عمه دختره این کار رو کرده
اسم خواهر پسره پریساس و بعدا با مردی به اسم احمد ازدواج میکنه
سلام ، اسم این رمان چیه ؟!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
154
عقب
بالا