کد: 5773
ناظر: @❁S.NAJM
خلاصه:
این داستان، قصهی دختری است که سایههای تاریک گذشتهاش را به دوش میکشد، اما با قلبی زخمی و ارادهای بیپایان، برای یافتن نور در دل تاریکی میجنگد. او به همراه دوستی نزدیک، سفری را آغاز میکند؛ سفری از فرار و رهایی به سوی بازسازی، از تنهایی به سوی اعتماد، و از...
کد رمان: 5777
ناظر رمان: @Abra_.
(به نام او)
خلاصه: گاهی، یک لحظه میتواند زندگی را به دو نیم تقسیم کند،قبل و بعد. لحظهای که دیگر هیچ چیز همانند گذشته نیست. لحظهای که ناگهان در آن گم میشویم، جایی که تصمیمی، انتخابی، یا حتی اشتباهی، تمام آنچه بودیم را از ما میگیرد.
اما زمان بیتوجه به این...
کد رمان: 5770
ناظر رمان: @❁S.NAJM
خلاصه:
روی دیگر زندگی، داستان دختر جوانی را روایت میکند که از وضعیت مالی خانواده و حقوق ناچیز خود به ستوه آمده و قصد پایان دادن به زندگیاش را دارد اما در اوج ناامیدی از زیستن، اتفاقی غیر منتظره زندگی او را با اویی دیگر پیوند میدهد. اویی که خود از نو...
کد رمان: 5547
ناظر: AMARGURA
سطح: ویژه
خلاصه:
در دنیایی که جادو با فناوری در هم آمیخته است، زاویر، یک خون آشام انتقام جو، به دنبال نابودی بشریت با استفاده از قدرتهای ممنوع است. او با ثبتنام در یک آکادمی معتبر، به دنبال ابزاری برای احضار یک شیطان قدرتمند است. الایجه، دانش آموزی باهوش، نقشه...
کد رمان: 5518
ناظر: @Ghasedak.
تگ: ویژه، رتبه اول اجتماعی، رتبه اول BNY
خلاصه:
آدمهای شهر همیشه برای لقمهای نان میدوند. فقیر و غنی ندارد، همه در حال دویدنند. رفیق قدیمیِ عطا برای نان، برای سفرهی بزرگتر به بیراهه میرود.
درنا در خیال خودش نجاتدهنده است. انتخاب میکند و مسیر جدیدی را...
کد داستان کوتاه: 527
ناظر: @(Mahsa)
عنوان: چهارراه رویا
نویسنده: فردین زارعیان
ژانر: #اجتماعی #تراژدی
خلاصه: بوآم به وقت تریاک میگف: عشق خوب نی! زن خوب نی! ولی ما دیدومش. اون چیش قشنگ رو سر چاررا رویا دیدوم. زمانی که خودم شیشه ماشین تمیز میکردوم و او جوراب میفروخت.
نام رمان: این دل صبر میخواهد!
نام نویسنده:یاسمن رضیان
ژانر: #درام #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه:زندگی گذشتهاش ناگهان درهم میشکند!اتفاقاتی که صغیر تا کبیرش، به وضوع لرزه در اندام همگان میاندازد! آرزویی که آرزویش جز قبولی در رشتهی موردعلاقهاش چیز دیگری نبود، بین راه در شرایطی که شاید هیچگاه فکرش...
کد رمان: ۵۲۷۰
ناظر: @AliReza
سطح: برگزیده
در حال بررسی تگ...
متشکر از @faezeh akbari نازنین و هنرمند برای طراحی جلد:)
خلاصه:
سارا فرخ نوجوانی است که جامعه هنوز نتوانسته او را بپذیرد و همین از او یک نوجوانِ بدبین و منفور میسازد. درک نشدنها همهچیز را بد و بدتر میکنند، به گونهای که او...
کد داستان: 509
ناظر: @NADIYA ROSTAMI
نام داستان کوتاه: چآورش
نویسنده: یگانه سپهرمنش(هیلدا)
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه
خلاصه: روایتگر زندگی دختری که بعد رفتنش نابود شد و به سختی تونست دوباره روی پای خودش بایسته، اما هنوزم وقتی اسمش میاد اشک تو چشماش جمع میشه، درحالی که چندین سال از جداییشون میگذره.
به نام یگانه عاشق
کد داستان: 502
ناظر: @ستایش؛
نام داستان کوتاه: گوربه
نویسنده: دیاناس(ماهی قرمز)
ژانر: #اجتماعی #درام #فانتزی
خلاصه:
یک روز از همه فاصله میگیرم و به کورسوری درونم سفر میکنم. خود را فراموش میکنم اما محیط را به خاطر میسپارم.
آن روز، مطمئنم به جای شما گربهای وفادار به سویم...
کد رمان: 5157
ناظر: @F.MIRI❁
تگ: ویژه
خلاصه: ماهدخت دختری به ظاهر معمولی است که با دغدغههای غیرمعمولی، روزگار میگذراند. او تنی زخمی از یادگاران گذشته دارد و درگیر بازکردنِ کلاف سردرگم زندگیاش با مردی متفاوت ملاقات میکند.
فرهاد و مهناز دو دلدادهی جوانی هستند، که آغاز جنگ بر زندگیشان تأثیر...
کد داستان کوتاه: 469
سطح: حرفهای
ناظر:@MIELE
«بسم تعالی»
نام اثر: مردهها نمیمیرند
نویسنده: فائزه متش
ژانر: #اجتماعی
خلاصه:
زندگی، به پالان اسب میماند.
که زیرش یک حیوان است و رویش حیوانی دیگر!
مهم این است که ما کش تمبانمان را سفت بچسبیم؛ چرایش را نمیدانم!
پس بخند؛ زندگی زیباست...
کد رمان: 5000
ناظر: @AMARGURA
سطح: ویژه، رتبه دوم تراژدی
خلاصه: ساده عاشق شد که او را ساده دیدند، عذابش دادند و در آخر ضربهای مهلک بر اعتماد و اعتبارش زدند. میدانی رفیق؛ امان از دختری که عاشق باشد. دخترکِ دلداده همان برفی سیاه بود که عاشقانه ریخت بر جای جای زندگیاش. سرما و سیاهی پر کرد چوب...
نام اثر:
همهچیز زیر سر من است
نویسنده:
حدیثه شهبازی
ژانر:
#اجتمایی #درام #عاشقانه
خلاصه:
گاهاً اتفاقاتی که از گذشته به ارث میمانند، رویای شیرین آدمی را به تاراج میکشانند اما... هیچچیز ناممکن نیست!
بانو دختر شادابی است که در مسیر جوانی خود عاشق میشود، درحالی که به عشق اعتقادی ندارد و فارق...
به نام حق
کد رمان: 4617
ناظر: @❁S.NAJM
تگ: مطلوب
خلاصه:
گذشته نمک میشود روی زخم، گریبان میگیرد از جنس خفگی، فکر اشغال میکند به شکلی طولانی و شبحگونه وارد ذهن میشود، میچرخد، میخندد، همه چیز را به هم میریزد و میرود. تو میمانی و این به هم ریختگی. و حال، گذشتهای که قدم به میدان...