مباحث متفرقه [ به اینم می‌گن رمان ؟! ]

  • نویسنده موضوع MehrDãd.K
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 649
  • بازدیدها 26,922
  • کاربران تگ شده هیچ

H A N I N

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/5/23
ارسالی‌ها
497
پسندها
789
امتیازها
4,683
مدال‌ها
9
سطح
8
 
  • #541

آل۱۱

مدیریت چت
پرسنل مدیریت
مدیریت چت
تاریخ ثبت‌نام
11/10/22
ارسالی‌ها
638
پسندها
7,610
امتیازها
21,973
مدال‌ها
15
سن
20
سطح
12
 
  • مدیر
  • #542
خیلی تو دلم موند اینو بگم‌. بروبچ رمان‌خون اصولاً میرن رمان های طنز می‌خونن و همش کلکلی و کلیشه‌ای؛ مثل در همسایگی گودزیلا، اشراف‌زاده‌ی شیطون بلا و... بعد فکر می‌کنن بهترین رمان عمرشونو خوندن
عزیزم اینا بدترین رمانای عمرتونه!
بعد پا میشن میان که می‌خوان رمان بنویسن، می‌بینی یه خلاصه‌ی جدیه، ولی نویسنده تو شروع رمات، از یه کلکل مسخره بین دو شخصیت مهم رمان شروع کرده و کل رمان تو دیالوگ‌های بی‌سر و ته و فوق‌العاده بی‌مزه، خلاصه شده.

خواهش می‌کنم قبل از شروع نویسندگی اثر فاخر بخونین ، من خودم نویسنده‌ی قابلی نیستم، ولی قبل از شروع یه کوچولو آموزش ببینین تا نویسنده‌های آینده به جای اینکه از دیالوگ‌های زیاد و مسخره تقلید کنه، از فضاسازی و شخصیت‌سازی و پیرنگ فوق‌العادتون تقلید کنه‌.
 

Fatemeh.ghafouri

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
329
پسندها
1,349
امتیازها
8,433
مدال‌ها
13
سن
17
سطح
9
 
  • #543
موضوع رمانای مثلا تراژدی تلگرام:
دختره مامانش مرده و از وقتی یادش میاد یه بابا داره که باباعه دخترش رو توی شرطبندی می‌بازه. به کی؟ به یه رییس مافیا

یه سوال رییس مافیا شدن همیشه انقدر آسون و مفتی بوده ما داغ بودیم نفهمیدیم؟:suicide2:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fatemeh.ghafouri

Dark night

مدیر بازنشسته سینما
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/9/21
ارسالی‌ها
2,450
پسندها
18,518
امتیازها
48,373
مدال‌ها
27
سطح
24
 
  • #544
موضوع رمانای مثلا تراژدی تلگرام:
دختره مامانش مرده و از وقتی یادش میاد یه بابا داره که باباعه دخترش رو توی ق*م*ا*ر می‌بازه. به کی؟ به یه رییس مافیا

یه سوال رییس مافیا شدن همیشه انقدر آسون و مفتی بوده ما داغ بودیم نفهمیدیم؟:suicide2:
اینم یاد آور بشم رئیس مافیا حداکثر ۳۰ سالشه و باید دو تا رفیق علاف خل مغزم داشته باشه/=
 
امضا : Dark night

Fatemeh.ghafouri

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
329
پسندها
1,349
امتیازها
8,433
مدال‌ها
13
سن
17
سطح
9
 
  • #545
اینم یاد آور بشم رئیس مافیا حداکثر ۳۰ سالشه و باید دو تا رفیق علاف خل مغزم داشته باشه/=
حالا اینکه یه آدم سی ساله چجوری یه باند مافیا رو به دست آورده و مدیریت میکنه رو فاکتور بگیریم
اون رفیقای خز خل مغزشم فاکتور بگیریم
وجداناً این رییس مافیا چجوری دربست پیش سرکار خانومه یکسره ام خارج یا شمال پلاسه؟:/
اون اعضای بدبخت مافیا مگه جکن؟:/
 
امضا : Fatemeh.ghafouri

Tikalina

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/5/23
ارسالی‌ها
131
پسندها
1,047
امتیازها
6,403
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • #546
هومم.. شخصیت پسره یک وسیله ی مهم رو(مثلاً عینک یا موبایلش) رو ازش می گیره بعد دختره در تلاش برای گرفتن اون وسیله یدفعه دو اتفاق ممکنه بیوفته:
۱. تو چشمای هم خیره میشن و دختره داره اون موقع تو خودش، چشمای پسره رو توصیف می کنه
۲. میوفته روشو بعد پسره با خجالت بهش وسیله‌شو برمی‌گردونه و بدون هیچ حرفی میره
فانوساً؟ به اینم میگن رمان؟:108:
 
امضا : Tikalina

Armita.sh

منتقد ادبیات + کاربر فعال سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
3/6/22
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,211
امتیازها
46,373
مدال‌ها
40
سن
14
سطح
24
 
  • مدیر
  • #547
یکم این دختر پسرای عاشقو ول کنید.
من هنوز تو کف اون دخترعمه‌ام که همیشه آرایش غلیظ می‌کنه‌.
فکت: اون پاندای عملی و عشوه‌گر ها ببخشید، دخترعمۀ عاشق پیشه از دختر سادۀ قصه که پسره عاشقشه متنفره.

(پرواز) (پرواز) لایک بدید با دمپایی میام در خونه‌تون :big-grin:
 

Tikalina

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/5/23
ارسالی‌ها
131
پسندها
1,047
امتیازها
6,403
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • #548
یکم این دختر پسرای عاشقو ول کنید.
من هنوز تو کف اون دخترعمه‌ام که همیشه آرایش غلیظ می‌کنه‌.
فکت: اون پاندای عملی و عشوه‌گر ها ببخشید، دخترعمۀ عاشق پیشه از دختر سادۀ قصه که پسره عاشقشه متنفره.

(پرواز) (پرواز) لایک بدید با دمپایی میام در خونه‌تون :big-grin:
تازه با پسر بده داستان هم که دختر شخصیت اصلی رو می خواد دست به یکی میشن تا پسر اصلیه مال دختره بشه، دختر اصلیه مال پسره..
 
آخرین ویرایش
امضا : Tikalina

Tikalina

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/5/23
ارسالی‌ها
131
پسندها
1,047
امتیازها
6,403
مدال‌ها
7
سطح
8
 
  • #549
خیلی تو دلم موند اینو بگم‌. بروبچ رمان‌خون اصولاً میرن رمان های طنز می‌خونن و همش کلکلی و کلیشه‌ای؛ مثل در همسایگی گودزیلا، اشراف‌زاده‌ی شیطون بلا و... بعد فکر می‌کنن بهترین رمان عمرشونو خوندن
عزیزم اینا بدترین رمانای عمرتونه!
بعد پا میشن میان که می‌خوان رمان بنویسن، می‌بینی یه خلاصه‌ی جدیه، ولی نویسنده تو شروع رمات، از یه کلکل مسخره بین دو شخصیت مهم رمان شروع کرده و کل رمان تو دیالوگ‌های بی‌سر و ته و فوق‌العاده بی‌مزه، خلاصه شده.

خواهش می‌کنم قبل از شروع نویسندگی اثر فاخر بخونین ، من خودم نویسنده‌ی قابلی نیستم، ولی قبل از شروع یه کوچولو آموزش ببینین تا نویسنده‌های آینده به جای اینکه از دیالوگ‌های زیاد و مسخره تقلید کنه، از فضاسازی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tikalina

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,817
پسندها
13,707
امتیازها
36,873
مدال‌ها
43
سطح
20
 
  • مدیر
  • #550
همیشه تو رمانای پلیسی دختره باید قهرمان سناریو باشه
یعنی بخاطر نجات و فداکاری برای پسره به این صورت که، پنج تا تیر تو کتف چپ و راست
دو تا تو روده و کبد
شیش تا هم توی زانو و ساق پا
همچنان به همکارش میگه: چیزیم نیست بریم ساختمون
بابا تو دیگه چی ازت مونده بشررر
بعد بیست و چهار ساعت که با اون همه تیر یه قطره خون از بدنش بیرون نزده همچنان هم با این وضعیتش بمبای ساختمونو خنثی می‌کنه در حالی که توی یه پارت می‌گه رشته‌ش انسانی بوده/= همه‌ی مردم هم از ساختمون بیرون می‌کنه
ولی آخ! امان از سکانس وارد شدن پسره:
دریایی از خونم روی زمین ریخته بود و رد پای خونیم که از ساختمون بیرون زده بودم روی زمین جاری بود، دیگه دووم نیاوردم و چشمام سیاهی رفت و دیگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r
عقب
بالا