شعر مجموعه شعر ای دل...|ف.زینلی کاربر انجمن یک رمان

[پرینز نوچی]

به نام خداوند مهر و حس

نام مجموعه:ای دل...

شاعر:ف.زینلی

مقدمه:
ای دل مرا چه کردی
چرا چنین دیوانه کردی
او چه داشت که مرا
سرگشته و حیران کردی
در میان عالم و آدم
رسوای همه کسم کردی​

 

[پرینز نوچی]

ای دل تو مرا افسون او کردی
واله، شیدا و محزون او کردی
ای دل تو مرا این گونه
در دریای عشق او غرق کردی.​

 

[پرینز نوچی]

ای دل من م**س.ت او شده‌ام
واله و سرگشته او شده ام
او در وجودش چه دارد که من
حیران عشق او شده‌ام​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

ای دل، دلدار تو را با خود برد
تو را برد و مرا بر جای سپرد
این دل که بردی ای دلدار
تکه‌ای از وجود من بود که برد​

 

[پرینز نوچی]

ای دل مانده‌ام در میان ویرانه‌ها
در بین خرده سنگ‌ها و خرده شیشه‌ها
این ویرانی از جسم من نیست
این ویرانی قلبم است در میان غصه‌ها​

 

[پرینز نوچی]

ای دل در دامش افتادم
در این دام مفتون افتادم
این اسیر بودن از دام نبود
از مهرش چنین افتادم​

 

[پرینز نوچی]

ای دل چرا این چنین شد
قلبم غمین و حزین شد
مانده‌ام در میان رُماد وجودم
قلب من این چنین ویران شد​

 

[پرینز نوچی]

ای دل در میان در و دیوار
در میان ویرانه‌ها سوگوار
این عشق چه داشت
که شدم چنین عزادار​

 

[پرینز نوچی]

ای دل این چه حال است
با غم او غم دار با شادی او شاد است
هر چه کردم نتوانستم دل را
از این حال، جدایی محال است.​

 

[پرینز نوچی]

ای دل این داغ جگرسوز است
جان‌سوز و تن گذار است
ولی یک شادی این میان است
او هم عاشق من است.​