- ارسالیها
- 578
- پسندها
- 891
- امتیازها
- 6,273
- مدالها
- 9
- نویسنده موضوع
- #21
دل همی خواهد از آن پسته که شکّر گیرد
جان طمع دارد از آن لعل که گوهر گیرد
پسته تنگ تو از بهر علاج دل من
ای بسا ورد شکفته که به شکّر گیرد
روی من از پی طرف کمرت هر لحظه
ای بسا گوهر ناسفته که در زر گیرد
جان من وقت بخور سر مشکین زلفت
از دل و سینه من مجمر و آذر گیرد
سرو تو بر ز سمن دارد و دل می خواهد
که از آن سرو قدت برگ سمن بر گیرد
تن من شد چو رسن زلف تو چنبر،چه شود
که رسن باز دلم گوشه چنبر گیرد؟
دم هر روزه گرمم چو به تو در نگرفت
آه هر صبحی سر دم به تو کی در گیرد ؟
هرکه خواهد که سمن باردهد سرو او را
پای یار چو تو سرو سمنی بر گیرد
در رکاب غم تو دل به مرادی نرسد
گر نه فتراک شهنشاه مظفر گیرد
شیر سرخ آنک اگر دست دهد آهو را
از سر قوت دل پای غضنفر گیرد
چون سکندر شود آن روز که بر تخت شود...
جان طمع دارد از آن لعل که گوهر گیرد
پسته تنگ تو از بهر علاج دل من
ای بسا ورد شکفته که به شکّر گیرد
روی من از پی طرف کمرت هر لحظه
ای بسا گوهر ناسفته که در زر گیرد
جان من وقت بخور سر مشکین زلفت
از دل و سینه من مجمر و آذر گیرد
سرو تو بر ز سمن دارد و دل می خواهد
که از آن سرو قدت برگ سمن بر گیرد
تن من شد چو رسن زلف تو چنبر،چه شود
که رسن باز دلم گوشه چنبر گیرد؟
دم هر روزه گرمم چو به تو در نگرفت
آه هر صبحی سر دم به تو کی در گیرد ؟
هرکه خواهد که سمن باردهد سرو او را
پای یار چو تو سرو سمنی بر گیرد
در رکاب غم تو دل به مرادی نرسد
گر نه فتراک شهنشاه مظفر گیرد
شیر سرخ آنک اگر دست دهد آهو را
از سر قوت دل پای غضنفر گیرد
چون سکندر شود آن روز که بر تخت شود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.