- تاریخ ثبتنام
- 15/11/18
- ارسالیها
- 11,709
- پسندها
- 10,744
- امتیازها
- 67,173
- مدالها
- 23
سطح
24

یک شعر عاشقانه دیگر از فریدون مشیری
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظهها جاریست!
چگونه عکس تو در برق شیشهها پیداست!
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!
هنوز پنجره باز است.
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری.
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاهِ پر از آفتاب مینگرند.
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند؛
تو را به نام صدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.