همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #71
تسلیم

شاعر : رضا علیمحمدی

تسلیم بودن را تو می فهمی زمانی که

در حرکت سوم ببینی مات،شاهت را
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #72
مرثیه ای برای پرستوها

شاعر : عبدالرضا قنبری

شعله را
طاقت قفس نیست
کاش
باران
کینه ابرهای تیره را
می شست
ودستان تاول زده ی زمین
کبوتران خود را پرواز نمی داد،
تا آسمان
قافیه نمی باخت.
دریغا!
زنان گیسو بر آب داده
خاکستر شوهران خود را
در طاقچه ی خاطرات
به نظاره نشسته اند.
ای کاش!
پس مانده های شعرم را
در چاهای اساطیری
فرو می ریختم
ومن
مرثیه سرای
پرستو ها نمی شدم.
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #73
عمر

شاعر : مهدی کشاورزی پور

عمرمان بگذشت همچون نیم روز
گاه با شادی و گه با اه و سوز

انچه باقی مانده از عمرت بدان
بگذرد چون نیمه روزی نیز ان

ان یکی باید خورد افسوس و اه
چون ریاکارب نمود عمرش تباه

انکه در عمرش بماند با شرف
باد کی او را برد از هر طرف

گاه در خلوت به خود اندیشه کن
انچه حق باشد همان را پیشه کن
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #74
دریا

شاعر : مهدی کشاورزی پور

کس نماند جایگاهش بر قرار

گر که بالایی چو ابر اینک ببار

قطره قطره گر شوی جانا بدان

میشوی دریا به لطف کردگار
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #75
شاعر : امیرعلی نوری

شبيه بام سفالي، شبيه باراني
و مثل شب‌نم گل‌هاي خانه مي‌ماني

هميشه گفته‌ام اين را دوباره مي‌گويم
به سردي‌ي تن من كرسي‌ي زمستاني

تو عاشقي... يا من؟ هيچ‌كس نمي‌داند
براي من غزل عاشقانه مي‌خواني

قشنگي‌ي تو در اين سطرها نمي‌گنجد
قصيده‌اي بايد مثل شعر خاقاني

چه‌گونه با تو بگويم كه دوست‌ات دارم
تو شعرهاي مرا نانوشته مي‌خواني

اگر اجازه دهي يك شباهت ديگر
مقدسي تو شايد عروس قرآني

و وزن و قافيه گم شد در اين غزل، هر چند ـ
كه دست‌پاچه‌‌گي‌ام را تو خوب مي‌داني
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #76
حالا چه سود

شاعر : زهرا نعمت سروش

زندگی سهم منه دیوانه نیست
ورنه این چشمان خیس از اشک چیست؟...

من همان بودم که روزی یک نفر
با دلش امد به قصد یک سفر...

روز ها گشتند و گشتند عاقبت
رفت و گفت دیدارمان در آخرت...

گوشه ای کز کرده با چشمان تر
پر کشیدم سوی او مانند پر...

پر کشیدم حال من آشفته شد
از غم دوری دلم آذرده شد...

رفتنت این را به من ثابت نمود
دوستت دارم ولی حالا چه سود؟.
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #77
حسین

شاعر : علیرضا ترکاشوند

عالم به فدای حرم پاک حسین

خورشید بود ذره ای از نور حسین

ترسم چو علی ببخشد ارباب دغا

از بس که کریم ست و رحیم است حسین
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #78
گیسوی رعنا

شاعر : امیر یعقوبی

باز این جان هوس گیسوی رعنای تو کرد
صحبت از لعل لب و آن قد مینای تو کرد

حوریان دم مزنند،گر به تو نوبت افتاد
هر چه کرد خوب بدان،قهر دلارای تو کرد

آتشت سوخت مرا ،موهبت جان چه کنم؟
نیست اندیشه که جان در قدم پای تو کرد

عاقبت هر چه کنم موسی جانی اکنون
سائلم بر سر آن صورت و سیمای تو کرد

یوسف جانم کجایی؟ گر وصالت گم کنم
من چو یعقوبم که چشمان در تمنای تو کرد

گر زر و سیمم بخواهی من همین دم چون کنم
دست تقدیر گر مرا،لایق سودای تو کرد

در هوا خواهی بسان و عین فرهادم ببین
روح شیرین بین،فدای در رخشان تو کرد

ای دل انگیز امیر، سازش مکن با هیچ میر
چونکه عالم را چنین در دم به قربان تو کرد
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #79
بسم الله

شاعر : محمدحسن همتی

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
ولی اول برود سوی رضا بسم الله

از خراسانش رسیدم تا به صحرای بلا
این کلید روضه ی شور و عزا بسم الله

من میان حرم دوست به چشمم دیدم
این سفر تا کربلا یک یا رضا بسم الله

خنده بر لبهای اوست هر که دارد حب دل
هر قدم بر قدمی روز جزا بسم الله

هر که آمد طرف عشق سعادت دادند
راه عشق است و به تقدیر و قضا بسم الله

شاعر از شعر و غزل با قلم دل نوشت
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #80
جنگ

شاعر : امیر وحیدی

همیشه جنگ پایان ماجرا نیست

گلوله ها، راه خودشان را طی می کنند و

سربازان در خواب های فرضی خود

پیر می شوند...

باچشم های بسته راه می افتم

شاید بهتر بود چشم هایت را بر می داشتم

تا دیگر در هیچ جنگی شکست نخورم...

از شما چه پنهان

دارم به سربازی فکر می کنم که

هیچ گاه نجنگید و

ذره ذره در آغوش معشوقه ی خیالی اش

شکست خورد...
 
امضا : HAD!S

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا