همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #81
فکر سفر

شاعر : امیرعلی نوری

من بفکر غزلی در خور چشمان توأم

تو ولی چشم به شعر و غزلم میبندی

من پر از ولوله ی داشتنت هستم و تو

روز و شب فکر سفر از دل بیتاب منی
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #82
عشق

شاعر : امیرعلی نوری

در مصافش غالبا مغلوب و دل افسرده ای

عشق هر کاری بخواهد را به قرآن می کند!
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #83
تفاوت ها

شاعر : مسلم آهنگری

شاخص و حرمت انسان فقط آزادیست
گوهر عقل نماینده ی هر آبادیست

از نگاه من و تو رنگ جهان یکسان نیست
اختلاف نگرش در علما هم عادیست

بپذیریم که اندیشه ی ذهنی ، ذهنیست
شیر واحد شده ، اندیشه ی استبدادیست

با تفاوت بپذیریم که هستیم همه
در سکوت دگران هم به خدا فریادیست

حق ما نیست که از گریه به جایی برسیم
به جهان راز سلامت ، کُنشی از شادیست

پله پله قدم آهسته گذاریم به مهر
رنج ما از دگران در نگه الحادیست

ما خدای دگران را به قضاوت نبریم
جهت پرچم هر کس به مسیر بادیست
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #84
قلم به جای من شاعری می کند

شاعر : یاسمن رستمی

بغض که می کنم
قلم به جای من
اشک می ریزد
دلتنگی که میکنم
قلم به جای من میمیرد
عاشقی که می کنم
قلم عجیب شاعری میکند
عمریست قلم تاوان پس می دهد
چه صبور است
چیزی نمی گوید
عاشقانه به پایم مانده است
یا شاید هم به من عادت کرده
می دانم خسته شده
اما باز بی وفایی نمی کند
شاید هم میداند
وجودم به تار و پودش گره خورده
تنهایم نمی گذارد
نمی دانم
شاید روزی
قلم را آزاد کردم
شاید روزی از نوشتن دست کشیدم
نمی دانم
شاید
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #85
قصه رفتن

شاعر : امیر وحیدی

کلافه گشت و دوباره به آب و تاب افتاد
و چند قطره ی اشکی که رویِ قاب افتاد

دلش شبیه قدم هایِ شعر، می رقصید
والتهابِ نگاهش، بر آفتاب افتاد

دِرَنگ کرد و نکرد آن چنان که وِلوله ای
به جانِ خسته ی این بیت های ناب افتاد

شبی پرید و از این جا به آسمان ها رفت
و پلک های نجیبش که با شتاب، افتاد

چکید رویِ غزل از نگاه شب، اشکی
و اضطراب و تنِش هم به جان خواب افتاد

میان آینه، لختی دوید و بعد از آن
به یادِ خاطره ای تلخ، با طناب افتاد

دوباره قصه ی رفتن، دوباره لرزش اشک
ز چشمِ شاعر بیچاره، بی نقاب افتاد
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #86
ققنوس شرقی

شاعر : مسلم آهنگری

این شهر چرا خالیست ، این کوچه پر از سنگ است ؟
هر خانه که می بینی ، خالی شده از جنگ است

مو سیقی لالایی خوابیده پس از قرنی
این قرن جدید انگار ، با جنگ هماهنگ است

بودای قشنگ شهر ، ترکیده ز بیخ و بن
ناقوس کلیسا ها ، چندیست بد آهنگ است

تو حید زلال اما ، گردیده اسیر شرک
بی رنگ ترین معبد ، آلوده به صد رنگ است

شاید که صلیبی نیست ، یا مرد صلاح الدین
شطرنج سیاست را ، صد حیله و نیرنگ است

دریای خروشان و غوغای مهاجر هاست
خوابیدن کودک ها در ساحل نیرنگ است

از دور تماشائیست ، آن شهر که رویائیست
پس کوچه ی غربی ها ، تاریک و بسی تنگ است

این ما به کجا اکنون ، این جنگ چرا حالا؟
این شهر چرا خونین ، آلوده به هر انگ است

شهری که در او خشتش ، فیروزه به تن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #87
دلتنگی

شاعر : امیر وحیدی

غروب... ساعت شش، انتظارِ دلتنگی
نشسته بود زنی از تبارِ دلتنگی

دلش دَوام نیاورد آسمان باشد
و رفت با غزلی از غُبارِ دلتنگی

ببین که فرصت مُردن نداشت حتی زن!
میانِ ثانیه ها و مزارِ دلتنگی

دلش نخواست بگوید: که دوستت دارم
اگرچه بود زبانش، دچارِ دلتنگی

نگاه کرد به مرد و تنش که عریان بود
شکُفت خاطره ها در بهارِ دلتنگی

و مرد خواست بگوید که ناگهان برخاست
لَبالَب از هیجان و فِشارِ دلتنگی

سکوت بود و صدایی به گوش می آمد
صدای هِق هِق مردی، کنارِ دلتنگی
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #88
آینه ماه

شاعر : حامی شریبی

تمام خوابهای
شبانه اش را
سقط میکند
زنی
که ترجیح میدهد
برای زندگی
در آینه
ماه
بماند
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #89
کابوس

شاعر : یاسمن رستمی

این روز ها زیاد میخوابم
به امید آن که
بیدار شوم
و
ببینم
من و تو
فقط کابوس بوده ایم
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
24
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #90
ناز تو

شاعر : مسلم آهنگری

در سکوتم ، چه قدر لذت آواز تو هست
زیر و بم های تو و ، زمزمه ی ساز تو هست

تا تو هستی به دلم کوچه ی بن بستی نیست
شهر در نوبت دیدار پر از ناز تو هست

بال بگشای بر این قله ی پیر پدری
که مرا دیر زمانیست که پرواز تو هست

چه کنم رخوت ایام مرا داده سکوت
شاد بختی ، که تو و عشوه و طناز تو هست

نیست ایام غمی ، گرچه که آیند و روند
سر خوشم آخر هر فصل ، سر آغاز تو هست
 
امضا : HAD!S

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا