همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

نقش روی توام از پیش نظر می‌نرود
خاطر از کوی توام جای دگر می‌نرود

دوستان از می و معشوق نداریدیم باز
«که مرا بی می و معشوق بسر می‌نرود»

عبید زاکانی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم
کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

سعدی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

‌
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن م**س.ت که با مردم هشیار چه کرد

اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار

طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

#حافظ

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

در وصالت چرا بیاموزم؟
در فراقت چرا بیاموزم؟
•
یا تو با درد من بیامیزی
یا من از تو دوا بیاموزم
•
می‌گریزی ز من که نادانم
یا بیامیز یا بیاموزم
•
چون خدا با تو است در شب و روز
بعد از این از خدا بیاموزم
•
خاک پای تو را به دست آرم
تا از او کیمیا بیاموزم
•
آفتاب تو را شوم ذرّ‌ه
معنی والضَحی بیاموزم
•
کهربای تو را شوم کاهی
جَذْبه کهربا بیاموزم
•
همچو ماهی زره ز خود سازم
تا به بحر آشنا بیاموزم
•
همچو دل خون خورم که تا چون دل
سِیر بی‌دست و پا بیاموزم
•
در وفا نیست کَسْ تمام استاد
پس وفا از وفا بیاموزم
•
#مولانا

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم

فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم

#خیام

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

‌
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

بسیار درین بادیه شوریده برفتیم

بسیار درین واقعه مردانه چخیدیم

#عطار

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

اگر عالم همه پرخار باشد
دل عاشق همه گلزار باشد

وگر بی‌کار گردد چرخ گردون
جهان عاشقان بر کار باشد

مولانا

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد
وز یار چنان پر شد کاغیار نمی‌گنجد

این لحظه از آن شادم کاندر دل تنگ من
غم جای نمی‌گیرد، تیمار نمی‌گنجد

عراقی

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گفتم
عشق را شبی راست بگو!
تو کیستی؟

گفت :
حیاتِ باقـیم !
عـمرِ خـوشِ مکرّرم

#مولانا

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش

شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش

#حافظ