همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #151
سرزمین عشق

شاعر : جواد مهدی پور

زیر ابروهای تــــــو محراب عشق دیگر ست
گوشه ی چشمانت از جام لبانت برتر ست

هر که از محدوده ی دین تـو خارج می شود
بر اساس آیـــه ی عشق تو نوعی کافرست

پیروان مکتب عشقت همـــــــــــه دیوانه اند
پیرو راه تو از هر کس در این عالم سرست

حرف هایت مصدر شان نزول آیـه هاست
گوش نامحرم برای حرف های تـو کر ست

مرغ ها را بی محابا در منا ســر می برند
پیکر سیمرغ هم از زخم چاقو پر پر ست

ما یهودا را امین جـــان عیسی کرده ایم
غافلیم از اینکه او در فکر شام آخر ست

سرزمین عشق را بر لاله رویـــــــان داده اند
صورت زیبای هر معشوقه از این منظر ست
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #152
مترسک

شاعر : جواد مهدی پور

صحبت از آیینه ها ، وقتی تـو باشی باطل ست
قرص ماهت همچنان در برکه ی دل کامل ست

شهر را خیل مترسـک ها چنان پر کرده اند
کز برای دیدن خورشید صد ها حایل است

عشق یعنی یک شقایق در میان دشت خون
هر که دل را باز دارد از شقایق قاتـــــل ست

کشتی جان را به دست نا خدایت داده ام
زندگی مانند اقیانوس ها بی ساحل ست

هر توانمندی به عقل خویش دانا می شود
زین سبب نادان همیشه وامدار عاقل ست

عاشق بیچاره را کمتر ملامت کــــــن که او
دل به دلبر داده و جانبازعشق و بیدل ست

هیچ مسئولی مصون از حربه ی شمشیر نیست
در مقابل ، هرکسی در جای خود یک سائل ستذ
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #153
گل من

شاعر : رسول محمدی

آسمان...
بغض کنان می نگرد...
پنجره...
خیره...
به خاموشی شب...
زیرلب...
باز...
دعا می خواند...
تا که...
آرام بگیرد...
دل من...
مثل هر شب...
گل من...
بی قرارت شده ام...
همچو پیچک...
بی تاب...
همچو مهتاب...
بی خواب...
کاش بودی...
گل من...
تو...
کنارم...
گل من...
تا نفهمد شاپرک...
چقدر...
جای تو خالیست...
کنارم...
گل من...
و...
نداند قاصدک...
چقدر...
درد بزرگیست...
که نیستی...
گل من...
کاش بودی...
تو...
کنارم...
گل من...
مثل هر دلتنگی...
من...
پر از...
خاطره ام...
پرم...
از...
بوسه ی داغ...
در زمستانی سرد...
و...
پر از پاییزی...
در بهاری...
زرد رنگ...
گل من...
کاش بودی...
تو...
کنارم...
گل من...
دل شب...
حس عجیبی دارد...
بگمانم...
که پر از...
حادثه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #154
اشک امشب

شاعر : امیرعلی نوری

اشک امشب گشته تنها صادرات سینه ام
وارداتش خاطراتی تلخ از پیشینه ام

من که در اجلاس غم عضوی دمادم ثابتم
درد شد حق اضافه کاری آدینه ام

حکم تحریم خوشیها ورشکستم کرده است
همچو مرغی درقفس بی آب ودان و چینه ام

کوچه باغ و دخترخان وسپس درد فراق
حاصلش موی سپیدی گشته درآیینه ام

منکه رو اندازی ازجنس غزل دارم کنون
از ورایش بیند او هم سینه بی کینه ام

برترین کاخ همایش حومه چشمان توست
ای ابر قدرت بیا این جان و این گنجینه ام
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #155
شعر کهنه

شاعر : امیر وحیدی

فلش نزن که دوباره سیاه می افتم
شبیه لرزش اشک از نگاه، می افتم

شکست بال و پرم را، غرور زخمی باد
اگرچه می پرم اما، به چاه می افتم

مسیر جاده پر از التهاب رفتن بود
چقدر دل دلِ رفتن؟!!... به راه می افتم

شبیه قصه ی ماه و پلنگ غمگینی
شبیه خاطره ای بی پناه، می افتم

هزار بغض نگفته، هزار قافیه مرگ
شبی به یاد تو از چشم ماه، می افتم

هزار مرتبه مردم، دوباره زنده شدم
هزار مرتبه با بغض و آه، می افتم

به شعر گیج و به نعشی خمیده می مانم
شبیه متهمی بی گناه، می افتم

طناب خونی و حلقوم بیت های کبود
به یاد قافیه ای اشتباه، می افتم

اگرچه آخر این شعر کهنه خواهم مرد
برای آنکه بمیرم، بخواه، می افتم
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #156
عشق می گوید مرا

شاعر : اصغر رضامند

مي سُرايم سپيدِ سپيد،
احساس رااا
عاشقي ، دلدادگي ٬
بي خيال قافيـه
رها ازفعـولن فعـول
تَتـَن، تـَن ها ،
عشـق مي گويـد مـرااا
ديوانه شو، ديوانه شو

كودكي يادش بخيـر
دركوچه و پس كوچه ها
شورونشاط‌ وهايـوهـو
قهـروآشتي هايمان
صدق و صفااا

درآسمان شعـرمان
بي سبك بـاش ،
بي قافيه
بي بحرو اوزان عروض
هرچه مي خواهد دل تنگت بگو
بي گفتگـووو
بي خيال نقـد باش،
" استـاد عـشـق "
شعـرمـن قـسطي،
بياااا
يكجا ببَـر،
فكـرِكارديگـري،
دارم به سـر(حقّا)
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #157
در انتظار منجی

شاعر : اصغر رضامند

اهـل دردم ،
درخرابات مُغـان،
جاناااا تـوكُجايي ؟؟
خستـه ام خستـه،
از....
آ دَ مي ،
هزاران نقـش رااا
بازيگـري،
روپـرده و بي پـرده
دراين آشنـا شهـرغـريب
گـرم اسـت بـازار فـريـب
درتظاهـر روز و شب
مـن شادِ شـاد،
سيرِ سيـرم بي خيـال،

در وَراي چشم هااا
شـرم پـدر،
خميده قامت ِمادر
گرسنه كودكي ،
آواره و بي سرپناه
نمي ببيني مگر؟؟
پـژواك دردم
آسمان ها رااا
بگرياند،
سال هـاست (حقّا)
زميـن و زميني
درانتظـار ِمُنجي
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #158
خط سوم

شاعر : جواد مهدی پور

گیسوانت عطر گل بر سر فشاند بیشتر
بوی گــل را در گلستان می پراند بیشتر

عمر گـل کوتاه باشد عمر مـا کوتاه تر
عطر افشانی نمـا مهلت نماند بیشتر

جاهل از فرزانه ، جهل خویش را پنهان کند
قدر یک فرزانه صد جـــــــــاهل نداند بیشتر

خط اول را من از چشمان تـــــو آموختم
خط سوم را کسی از من نخواند بیشتر

طرح گیسوهای تـــــو طوریست دور گردنم
سوی خود بیچاره دل را می کشاند بیشتر

مقصد هر کس در این دنیا مشخص می شود
مرگ ، انسان را به مقصــد می رساند بیشتر

آدم عاقل به دنیا دل نمی بندد ولـــــــی
در عمل خود را از آتش می رهاند بیشتر
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #159
خوشبختی

شاعر : آرزو نوری

همه جا قفس می فروشند!
حتی در استانبول
بین اتاقم و میدان تقسیم
میله ها ایستاده اند
نمی توانم خوشبخت باشم
و بهانه های کوچک
رویای مرا
خراب می کنند
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #160
برای من باشی

شاعر : امیر وحیدی

دلم خوش است همیشه برای من باشی
چه فرق می کند اصلا؟!... خدایِ من باشی

دُرُست پُشتِ همین بیت ها، قدم بزنیم
غزل غزل بنویسم، صدایِ من باشی

و بعد بویِ تنت را بریز تویِ اتاق
نَفَس بگیرم و قدری، هوای من باشی

غریبگی نکنی با بهانه های دلم
در این سکوت، کمی آشنای من باشی

غروب ها بنشینم تِراس و با گیتار
وبعد یک نخِ سیگار، چای من باشی

مرا ندیده نگیری و نگذری از من
میان دلهره هایم، عصای من باشی

چه جای واهمه از پنجه های طوفان است؟!
چه جای ترس؟؟!... اگر ناخدایِ من باشی

همیشه جای تو بودن برایِ من خوب است
نمی شود که همیشه، تو جایِ من باشی

به این امید، سر از پا نمی شناسم باز
که ابتدایِ من و انتهایِ من باشی

حدیثِ عشق تو پایان ندارد انگاری!!
بیا... بیا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HAD!S

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا