همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
مدال‌ها
12
سن
25
سطح
10
 
  • نویسنده موضوع
  • #221
نمی آید

شاعر : مسلم آهنگری

بهار من ز چه ماهت به در نمی آید
شبم رسیده به پایان ، سحر نمی آید

ز اشک های دم صبح لاله فهمیدم
از آنکه رفته از اینجا ، خبر نمی آید

یکی گذشت ، یکی با چراغ فانوسی
صدا ز کوبه ی دروازه در نمی آید

ز روزگار قلم های مزد بگیر دگر
صدای عشق و نوای هنر نمی آید

غزال سر به هوایم ، هوای دیگر کرد
ز قاصدک خبر آمد ، دگر نمی آید
 
امضا : HAD!S

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #222
توی این تاپیک شعر های نو از شاعران مختلف گذاشته میشه .

از فرستادن پست اسپم خودداری کنید :/

پ.ن : این تاپیک شخصیه : )
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #223
سهراب سپهری :
می رفتیم و درختان چه بلند و تماشا چه سیاه
راهی بود از ما تا گل هیچ
مرگی در دامنه ها ابری سر کوه مرغان لب زیست
می خواندیم بی تو دری بودم به برون و
نگاهی به کران وصدایی بهکویر
می رفتیم خاک از ما می ترسید و زمان بر سر ما می بارید
خندیدم : ورطه پرید از خواب و نهان آوایی افشاندند
ما خاموش و بیابان نگران و افق یک رشته نگاه
بنشستم تو چشمن پر دور من دستم پر تنهایی و زمین ها پرخواب
خوابیدم می گویند : دستی در
خوابی گل می چید
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #224
سهراب سپهری :

ای درخور اوج ! آواز تو در کوه سحر و گیاهی به نماز
غم ها را گل کردم پل زدم از خود تا صخره دوست
من هستم و سفالینه تاریکی و تراویدن راز ازلی
سر بر سنگ و
هوایی که خنک و چناری که به فکر و روانی که پر از ریزش
دوست
خوابم چه سبک ابر نیایش چه بلند و چه زیبا بوته زیست و چه تنها من
تنها من و سرانگشتم در چشمه یاد و کبوترها لب آب
هم خنده موج هم تن زنبوری بر سبزه مرگ و شکوهی در پنجه باد
من از تو پرم ای روزنه باغ هم آهنگی کاج و من
و ترس
هنگام مناست ای در به فراز ای جاده به نیلوفر خاموش پیام
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #225
نیما یوشیج :
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم.
*
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندان شب تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروانستم.
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #226
نیما یوشیج :
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #227
نیما یوشیج :
بر سر قایقش اندیشه کنان
قایق بان
دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد:
"اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی میداد."
*
سخت طوفان زده روی دریاست
نا
شکیباست به دل قایق بان
شب پر از حادثه.دهشت افزاست.
*
بر سر ساحل هم لیکن اندیشه کنان قایق بان
نا شکیباتر بر می شود از او فریاد:
"کاش بازم ره بر خطه ی دریای گران می افتاد!"
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #228
فروغ فرخزاد :
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن
سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #229
فروغ فرخزاد :

پرنده گفت : چه بویی چه آفتابی
آه بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت
پرنده از لب ایوان پرید مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک
پرنده فکر نمی کرد
پرنده روزنامه نمی خواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمیشناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغهای خطر
در ارتفاع بی خبری می پرید
و لحظه های آبی را
دیوانه وار تجربه می کرد
پرنده آه فقط یک پرنده بود
 
امضا : ramtin

ramtin

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
181
پسندها
979
امتیازها
5,213
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #230
نصرت رحمانی :

باد دندان به لب تشنه صحرا می کوفت
گل خورشید به چنگال خدا پر می شد
روز می رفت به زیر پر شب دود شود
لب کفتار ز خون شهدا تر می شد
دارها سر همه خم
کرده ز خجلت در پیش
بوی خون با مه صحرا به هم آمیخته بود
گر کسان جنگ سر طعمه خود می کردند
گرچه در هر قدمی چند سری ریخته بود
ز آن میان لاشه ی من بود که له له می زد
ناخن خسته به دامان بیابان می سود
چشم را دوخته بر کرکس پیری مغموم
دلش از دغدغه در چنگ
زمان می فرسود
دل من می زد چون طبل به پیروزی مرگ
نعره ام در گلوی باد سیه گم می شد
خونم از تن همه بر دامن بیرق می ریخت
آه ... ، گویی دل من چون دل مردم می شد
باد دندان به لب تشنه صحرا می کوفت
گل خورشید به چنگال خدا پر می شد
روز می رفت به زیر پر شب
دود شود
لب کفتار ز خون شهدا تر می شد
 
امضا : ramtin

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا