نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان دل‌بان | رها امینی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع RahaAmini
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 34
  • بازدیدها 2,073
  • کاربران تگ شده هیچ

RahaAmini

نویسنده انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
1,806
پسندها
45,806
امتیازها
63,073
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق قلم
گفتمان آزاد رمان
تگ رمان: تگ ویژه
نام رمان: دل‌بان
ژانر: #عاشقانه #معمایی
نویسنده: رها امینی
خلاصه:
همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت؛ ظاهراً! همه چیزِ زندگی دلارا رادمهر روی غلتکی از خوشبختی حرکت می‌کرد اما خودش هم نفهمید که چگونه هامی* شد!
تبانی‌هایی از قدیم تا جدید شکل گرفت تا زندگی‌اش را برای همیشه آچمز کند. هامی‌هایش را یک «حامی» وسعت داد و تنها مغروق شد بین پارادوکس‌های بی‌انتهایش! برای ذره‌ای آرامش، ایهام‌هایش را خفه کرد اما، تنها چیزی که عمیقاً به آن باور داشت، این بود: «هیچ چیز، آن‌جوری که به نظر می‌رسد، نیست.»
*هامی: سرگردان
حامی: پشتیبان
دل‌بان
***
سلام به خوانندگان گرامی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,631
پسندها
65,273
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
  • #2
نمی‌دونم چقدر از اون روزی که شروع کردم به خوندن کل پست‌های دل‌بان و با شوق منتظر ادامه‌اش موندم، گذشته.
از تنهایی دل‌آرا و عشق پدر و دختری بین اون و سیاوش، صفر و یک‌های حامی و تپلی و رفاقت یگانه گرفته تا اصل کاری که کیهان باشه، به شخصه کلی با شخصیت‌ها کِیف کردم.
هر کدومشون توصیف‌های خاص خودشون رو دارن و از هم متمایزن.
فضای رمان وقتی سیاوش، دل‌آرا رو ترک می‌کنه تیره و خاکستری می‌شه که به لطف یه وکیلِ تک و نمک رمان از اون فضا خارج می‌شه.
حقیقتاً از زمان ورود کیهان به بعد نتونستم احساسات دل‌آرا رو درک کنم چون کیهان به قدری خوب پردازش شده بود که جایی برای عرض اندام بقیه نمی‌ذاشت. حالا با رفتنش برای یه مدت کوتاه شاید احساسات حامی و دل‌آرا بیشتر به چشم بیاد.
نویسنده به خوبی ذهن مخاطب رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

RahaAmini

نویسنده انجمن
سطح
41
 
ارسالی‌ها
1,806
پسندها
45,806
امتیازها
63,073
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #3
نمی‌دونم چقدر از اون روزی که شروع کردم به خوندن کل پست‌های دل‌بان و با شوق منتظر ادامه‌اش موندم، گذشته.
از تنهایی دل‌آرا و عشق پدر و دختری بین اون و سیاوش، صفر و یک‌های حامی و تپلی و رفاقت یگانه گرفته تا اصل کاری که کیهان باشه، به شخصه کلی با شخصیت‌ها کِیف کردم.
هر کدومشون توصیف‌های خاص خودشون رو دارن و از هم متمایزن.
فضای رمان وقتی سیاوش، دل‌آرا رو ترک می‌کنه تیره و خاکستری می‌شه که به لطف یه وکیلِ تک و نمک رمان از اون فضا خارج می‌شه.
حقیقتاً از زمان ورود کیهان به بعد نتونستم احساسات دل‌آرا رو درک کنم چون کیهان به قدری خوب پردازش شده بود که جایی برای عرض اندام بقیه نمی‌ذاشت. حالا با رفتنش برای یه مدت کوتاه شاید احساسات حامی و دل‌آرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hasti_A

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
242
پسندها
1,912
امتیازها
11,933
مدال‌ها
12
  • #4
سلام نویسنده عزیز خسته نباشید.
نام رمان: برای رمانت اسم خیلی خوبی انتخاب کردی.
ژانر: ژانر معمایی واقعا به رمانت میخورد.
خلاصه: جالب و رمز آلود.
مقدمه: بسیار عالی
شخصیت پردازی: خوب.
طراحی صحنه: عالی
و اینکه درک رمان خیلی خوبی داری.
و قلمی فوق‌العاده.
《 قلمت پایدار عزیزم》
 

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,238
پسندها
31,596
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
  • #5
سلام عزیز. قلم گیرایی دارید. برهه‌های زیبا و دلنشین. سیر به خوبی پیش میره. شخصیت‌های جدید و خاصی دارین.
در پارت شش،
بلاخره×
بالأخره√
موفق باشید
 
امضا : S.LOTFI

sogol~R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
11,236
امتیازها
29,073
مدال‌ها
18
  • #6
سلام :63:
نمی‌دونم چطوری بنویسم :/

شخصیت‌پردازی خیلی خوبی داشتی، کامل برام درک می‌شدن انقدری که دوسشون داشتم و نمی‌خواستم اتفاقی براشون بیوفته! مخصوصا کیهان که عالی توصیف شده بود.
هیجانات داستان، مثل سهام شرکت، صحبت‌های کاویان، فروش خونه و تغییر زندگی دلارا و سیاوش و غیره ترغیبم می‌کرد ادامه بدم و بدونم به کجا می‌رسه؛ به سیاوش نمی‌خورد دخترش رو ول کرده باشه ولی اینکه میگن کرده برام جالبه و دوست دارم ادامه بدم!
توصیفات خوب بود؛ چهره‌ی دلارا، کیهان و بقیه رو می‌دونم، طرح زرد و مشکی و سفید خونه رو به یاد دارم، احساسات کاراکترها رو درک می‌کردم. اسم دل‌بان به دلم نشست، ژانرها احساس میشد و کلا عالی بود!
هیچ ایرادی نمی‌تونم بگیرم! واقعا تگ ویژه لایق رمانت بود، منتظر کارهای بعدیت هستم :)
 
امضا : sogol~R

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
645
پسندها
26,541
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #7
سلام عزیزدلم
چی بگم؟ از کجا بگم برات آخه؟ همه چی عالی، همه‌ چی فوق‌العاده و منظم پیش میره. شخصیت‌پردازی فوق‌العاده و ایده‌پردازیِ عالی داشت. کش‌مکش‌ها، نقطه‌های عطف ماجرا و به قولی تعلیق و... همه چی عالی بود و واقعا نمی‌دونم چی بگم اصلا. توصیفاتت عالی بودن و هیچ کم و کاستی نداشت. علامت‌های نگارشی هم کاملاً رعایت شده بود، هیچ اشتباه تایپی و غلط املایی هم دیده نمی‌شد. اون‌قدر عالی بود که طرف‌دارش شدم و امیدوارم تند تند پارت بذاری. فقط این‌که یکم بیشتر رو چهره کار کن وگرنه بقیه‌ی چیزها عالی پیش ‌رفته. موفق باشی گلم❤❤❤
 
امضا : لآجِوَرْد

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,898
پسندها
32,425
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • #8
سلام گلم
حقیقتش من دیر رسیدم به رمانت و نشد که واو به واو بخونم و لذت کامل رو ببرم ولی باید اعتراف کنم قلم زیبایی داشتی.
پردازش شخصیت و متمایز بودنِ شخصیت‌ها به دلم نشست؛ علاوه بر شخصیت پردازی انتقال احساسات رمان خیلی خوب بود. رمانت کاملاً قابل لمس بود و من احساس کردم هرچی میره جلوتر با حس بیشتری پیش میری.
قلمت مانا
 

م .صالحی

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
821
پسندها
7,756
امتیازها
22,273
مدال‌ها
13
  • #9
سلام یه چیزی بگم من نرسیدم رمان بخونم تا امروز شروع کردم و چندتا پارت ابتدایی رو که خوندم درگیرش شدم باید خط یه خط بخونم نمی‌شه مثل بعضی رمان‌ها پیچوند و سر و ته‌ش رو خوند و داستان حدس زد در ثانی حیف کلمات از دست بدیم پس برمی‌گردم فعلاً :laie-22mini:
 

merry

نویسنده انجمن
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,223
پسندها
34,850
امتیازها
60,573
مدال‌ها
22
  • #10
سلام. تموم پارت‌هاتون رو خوندم. من که هیچ ایرادی پیدا نکردم :hanghead: همه چیز عالی و حساب شده بود.
فقط توی مونولوگ‌هاتون زیاد از سه نقطه (...) استفاده می‌کردین. من شنیدم زیاد اصولی نیست. البته مطمئن نیستم. (گفتم که یه چیزی گفته باشم:131:)
موفق باشین:rose:
 
امضا : merry

موضوعات مشابه

عقب
بالا