کامل شده مجموعه اشعار از دل |‌ پناه سازگار کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه: از دل
شاعر: پناه سازگار
ویراستار: ریحانه نمازی‌فرد
مقدمه:

در هیاهوی شهر، سکوت ممتدی درونمان شروع به نواختن می‌کند؛
دیگر واژه‌ها سخن نمی‌گویند...
و شب می‌شود... .


از دل.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
محل سکونت
انتهای بی‌نهایت
  • #2
•| بسم رب العشق |•

629197_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg


ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال پانزده پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
بیهوده از عقل مگو؛
من غوطه‌ور در منطقم!
از احساس می‌گویم؛
همان عضو از کار افتاده‌ام.
چون زندگی در عقل نیست،
عاقل کسی باشد که قلبش بله گویدش؛
عقلِ بی‌احساس همان جوب راکد است!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
جان یا بدن دانی چیست؟
تو همان جان در بدنی.
تن من بی‌جان است؛
تو خودت را برسان...!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
سرگردانم در شهر غریبه‌ها!
بی‌نشانی...
دستِ خالی...
خیس، گریان، پر تنش!
زخمی و بدهکار دلم.
تو کجایی؟!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
شادی برفت و غم بیامد؛
اشعار من جانش درآمد.
تو نامدی؛ تقصیر من بود؟
خاک بر من! سردی ز من بود؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
یادت می‌آید؟!
آن شب،
خسته بودی؛
برایت لالایی خواندم...
و خوابت برد.
همان لالایی آخر کافی بود برای فهمیدن عمق دوست داشتنم!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
خواهی که من کیستم؟
مستم پِی سرباز غم!
هستم؛ ولی بی‌ سرپناه.
عشقم؛ ولی معشوقه نه!
دردم؛ ولی مرهم چرا!
پر تناقض، پر سر صدا...
جذبم؛ ولی جذاب نه!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
نوارهای خالی پر می‌شوند.
انسان‌ها، بی محتوا... .
تمامش کنید این جنگ مسخره‌ی نژادی را!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,120
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
محل سکونت
شهر آفتابگردان
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
گل قرمز به باغش گفته بود:
«بپاشید از هم؛ بعد من هیچ‌کجا آرام نیست.»
بعد گل، گلی دگر روییده؛
گل قرمز رنگ و رو پریده!
تیغ و خاری که دلِ باغ همی بُبریده،
دل از ناکسی، سخت بُبریده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : پناه سازگار
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا