متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار محمد ابراهیم جعفری.

  • نویسنده موضوع VAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 1,080
  • کاربران تگ شده هیچ

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #1
گفتم تو را دوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام اندوهِ مرا نقاشی کن
به تو می اندیشم در غم
پندارِ مرا نقاشی کن
گفتی در خلایی که هوا نیست
نه من تو را می خوانم
نه تو مرا می شناسی
برایم چراغی بیاور
بی نور
چگونه نقاشی کنم ؟
 
امضا : VAN

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #2
خاکستری خاکستری خاکستری
صبح ، مه ، باران
ابر ، نگاه ، خاطره
در من ترانه ای نبود تو خواندی
در من آینه ای نبود تو دیدی
ریشه ای بودم در خوابِ خاک های متبرک
بی باران در نگاه تو سبز شدم
برقی از چشمانت برخاست
نگاهم بارانی شد
گونه هایت خیس باران
چشمهایت آفتابی
گرگ ها میزایند بره ها را دریابیم
تو با چشمانت مرا بنواز
چوب دست چوپانی ام سلاحی کارگر خواهد شد
بعد از جنگ با چوب دستم
انجیر های تازه را برای تو خواهم چید
با تو خواهم ماند
با تو خواهم خواند
و تورا در بهت آفتابی ات خواهم بوسید
اگر ابرها بگذارند
 
امضا : VAN

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #3
کاشکی من برج ویرانی به راهی دور بودم
تا که در شب های بارانی

کبوتر ها نم آلوده
به زیر سقف ایوانم
به یک پا تکیه میدادند و می‌خفتند

بوی نم آلود و مستی آور پر ها
با صدای وهم انگیز نفس های کبوترها
کاهگل ها خیس باران

خاطرات دور دوران را
به خاطر زنده میسازد
اسب خاطر را به شهر یادهای دور می‌تازد

کاشکی من برج ویرانی به راهی دور بودم
تا که در شب های بارانی

کبوتر ها نم آلوده
به زیر سقف ایوانم
به یک پا تکیه میدادند و می‌خفتند

پای ایوان در کنار آتش سوزان
دو شبگرد غم آلوده
برای یکدگر از سرگذشت خویش می گفتند.
 
امضا : VAN

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #4
تنت در خوابِ من، نجواى دوری ست

گلِ مهتابِ صحراهای دوری ست

نفس در گیسویت، پنچه در آغوش

هنوزم وصالِ تو رویای دوری ست
 
امضا : VAN

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #5
در سفر

هرکس به مقصد می‌رسد، می‌ایستد

من سفر را دوست دارم

مقصدِ من رفتن است!
 
امضا : VAN

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,439
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #6
تنها یک چیز را
از تو بیشتر دوست دارم
اینکه تو را دوست دارم
میخواهی بمان
میخواهی برو
رفتنِ تو
دل انگیزتر از آمدن دیگریست…
 
امضا : VAN

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا