نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

چالش دلنوشته های طنز با کشف شما

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

PinkCrow

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,888
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
  • #71
قدم زدن با تو قشنگه
وقتی می باره بارون
ولی گفته باشم چتر نیاری من نمی آم
 

شَفَــق

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,515
پسندها
59,961
امتیازها
63,073
مدال‌ها
27
  • #72
زندگی زیباست چشمی باز کن
.
.
.
حالا من یچی گفتم، ببند اون چشاتو زهرم ترکید
 
امضا : شَفَــق

PinkCrow

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,888
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
  • #73
با تو زندگی قشنگ بود
با تو همه چی آروم بود
اما حالا بی تو
زندگی قشنگ تر تر شده و همه چی آروم تر تر
 

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #74
وقتی برای همهِ خآکی شدی ،،

منتظرِ آسفالت شدنت هم باش مشتی...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

بانو :)

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
91
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #75
نیمه گمشده جان!
خیلی چشم انتظارت بودم
چه شب‌ها و روزها ناله و فغان سر نداده
و چه پاییز و یلداها با چشمانی غمگین سر بالین نگذاشته‌ام
چه بهاری که با هر بو کردن عطر گلی آرزویت نکرده‌ام
چه تابستانی که برای پیاده‌روی‌های شبانه‌مان نقشه نکشیده‌ام
اما
فعلا نیا!
میدانی جانم؟ زور جهیزیه از عشق ما بیشتر است!
به گم شدنت ادامه بده جانا!
 

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,018
پسندها
29,657
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • #76
از وقتی که رفتی هر دقیقه برام شصت ثانیه میگذره:/
 
آخرین ویرایش
امضا : Niyosha22

بانو :)

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
91
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #77
گفته بودم که به تماشای جهان آمده‌ام، تو دیگر چرا؟!
یا که گفته‌ام میل به یاری ندارم، تو دیگر چرا؟!
کنج عزلت گزیده‌ام، تو دیگر چرا؟
هرچی من گفتم باید گوش کنی؟
تو شعور نداری خودتت فکر کنی بفهمی دارم ناز میکنم؟
فردا دست گل و شیرینی یادت نره !
 

!Doyle #

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
129
پسندها
1,070
امتیازها
6,403
  • #78
میدونی که من ...
که من...دو..دوس..
دوسه روزه سرماخوردم؟
 
امضا : !Doyle #

Sita_mh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
37
پسندها
445
امتیازها
2,603
  • #79
عاشق تو شدمو و در تب عشقت میسوزم
و میدانم که فقط تو میتوانی این آتش را خاموش کنی
البته اگر کولر را خاموش نکنی!!
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,089
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
  • #80
همیشه حسرت ابروان پرپشتت را می‌خوردم
؛ اما
با یک‌بار لمسشان پی بردم که چه ماهرانه آن‌ها را هاشور زده‌ای.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا