نقد اول:
عنوان:
عنوان ترکیبی از دو واژه ژرف و کالبد بود. از نظر تازگی کاملا نوین نبودند و ردی نیز از کلیشه نداشتند. بنابراین نه میتوان گفت عنوان به طور کل کلیشه است و نه کاملا تازه. از نظر جذابیت، خوشآوا بود و قرارگیریشان کنار یکدیگر نیز عنوان را به سطح مطلوبی رسانده بود.
در کل سطح عنوان در ردهی متوسط رو به بالا قرار داشت.
از لحاظ ارتباط با محتوا، مرتبط بود.
مقدمه:
حجم مناسبی داشت و آرایههایش اما اندک بود.
برای نمونه رفتِ بیبازگشت یک تضاد محسوب میشد.
اما از نظر چینش کلمات، مقدمه جذابیت کافیای داشت.
عصیان بیجبران، کنار یکدیگر جدا از خوشآوایی وزن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
نقد اول:
عنوان:
عنوان تک کلمهی تجرد بود که معنای دو پهلویی دارد. هم به معنی انزوا و هم مجرد بودن. این ایهام کمی از زیبایی عنوان میکاست. برای همین نمیشود گفت مخاطب در نگاه نخست ذهنش سمت انزوا میرود. از نظر ارتباط با محتوا، ارتباط کاملی نداشت. اما بیربط نیز نبود.
در کل عنوان در سطح متوسط رو به بالایی قرار میگرفت.
مقدمه:
حجم کوتاهی داشت و از نظر آرایهنگاری و جوهر ادبیِ آن بخواهیم بررسیاش کنیم چندان جالب نبود. تنها آرایه تشخیص درَش به چشم میخورد. از نظر هماهنگی افعال نیز جایی به مشکل خورد. "آخرش اگر زنده مانده بودی تو را رها خواهد کرد تا وقتی دیگر که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
نقد اول:
عنوان:
عنوان دلنوشته "کندمند" بود که به گفتهی نویسنده به معنای ساختمان ویرانشده است. این عنوان نو است و نظیرش در میان دلنوشتهها کم دیده شده. اما ارتباط چندانی با محتوا نداشت و نمیتوانست تمام دلنوشته را در بر بگیرد.
مقدمه:
حجم مقدمه کم بود و ساده نگاشته شده بود. اما اگر حجمش بیشتر بود، میشد آرایههای بیشتری را در آن گنجاند و تاثیرگذاریاش را بیشتر کرد. چرا که مقدمه بیشتر از خود دلنوشته نیازمند احساسات و تاثیرگذاری است، تا بتواند مخاطب را جذب کند. میشود گفت تنها آرایههای موجود در مقدمه در خط آخر آن بودند و باقی مقدمه خیلی ساده نوشته شده و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان
هیچستان عنوان تککلمهای انتخابی دلنگار بود، که اشاره به سرزمینی ملامال از پوچی و یا سرسپردگی نویسنده به پوچگراییست. در مقدمه ارتباط خوب و مناسبی با عنوان برقرار شده بود که دلیل انتخاب آن را واضحتر و روشنتر میکرد. نام فضایی تراژدی و سرد را در ذهن مخاطب متصور میشود که در ادامهی دلنوشته، علیالخصوص در پایان آن به خوبی این احساس لمس میشود.
مقدمه
در مقدمه اشارهای به اینکه باقی دلنوشته بناست بهصورت نامههایی سوزناک باشد شده بود و از این جهت آمادگی مناسبی برای روبهرو شدن با متن اصلی به خواننده میداد. درگیریهای ذهنی و شخصی نویسنده همراه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
نقد اول:
عنوان:
عنوان دلنوشته جملهای بود. جملهی"رز آبیای که نقرهفام شد" از کلمات سادهای تشکیل شده اما ترکیب این واژهها باهم، ترکیب خوبی را به وجود آورده است.
این عنوان در نگاه اول گنگ بود و نمیتوانست چندان مخاطب را به خود جذب کند. اما با محتوای دلنوشته مرتبط بود.
مقدمه:
مقدمهی دلنوشته حجم مناسبی داشت به طوری که میتوان مقدمهی کاملی در این حجم نوشت. اما مقدمهی خوبی نبود. چرا که آرایهها در آن خیلی کم بودند و نویسنده نتوانسته بود به خوبی حس را به مخاطب انتقال دهد. درصورتی که مقدمه باید با احساستر و تاثیرگذارتر باشد تا مخاطب را جذب کند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان:
عنوان تککلمهای نو و کمتر استفاده شده بود که در نگاه اول به کلمهی «افکار» شباهت داشت و این شباهت بر هوشمندی انتخاب عنوان میافزود. معنای عنوان «زخمی»ست که با محتوا در ارتباط بود. در کل میتوان سطح عنوان را خوب ارزیابی کرد.
مقدمه:
مقدمه کوتاه، عاری از آرایهی ادبی خاص و یا ترکیب و دیدگاهی نو بود و در آن با پرداختن مستقیم به احساس، شور و شوق و توانایی برقراری ارتباطی در خواننده ایجاد نمیشد. مقدمه اولین جاییست که پس از عنوان ما پذیرای مخاطب هستیم و از این جهت، اهمیت و پتانسیل آن بالاست و نیازمند مانور و دقت بیشتری در نوشتن است. هرچند که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان:
عنوان ترکیبی از کلماتی بود که بهدور از کلیشه بودند و بار احساسی دلنوشتهای عاشقانه را تقریبا بهخوبی بهدوش میکشیدند. رد انگشتهایت حال و هوایی لطیف را به خواننده منتقل میکند و دلبستگی عاشق به اجزای وجود معشوق را نمایان میکند که در ادامهی دلنوشته نیز متوجه هماهنگی عنوان با متن میشویم.
مقدمه:
مقدمه کوتاه بود. میتوان گفت از آرایهها و ترکیبات نوآورانه و خاص بهدور بود و تنها پوئن مثبت آن پرداختن مختصر به عنوان بود. دلنگار عزیز میتوانستند مانور بیشتری روی احساسات، توصیفات و ایجاد حال و هوای خاص دلنوشته بدهند.
انتقال و توصیف احساسات...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان:
عنوان انتخابی از نوع ترکیبی بود که میتوان گفت با کلماتی ساده چیده شده بود؛ اما از تیغ کلیشه بهدور نمانده بود. عنوان منظور و تصور خاصی را به خواننده منتقل نمیکرد و تنها میتوان حدس زد که به درگیریهای شخصی یا ذهنی نویسنده پرداخته خواهد شد که در ادامهی دلنوشته متوجه شدیم چنین نیست؛ از این لحاظ عنوان با محتوا ارتباط منسجمی برقرار نکرده بود، هر چند که تمام دلنوشته دربارهی صدایی صحبت میکند که تکرار میشود.
مقدمه:
مقدمه دارای یک غلط املایی «آری» که شکل درست آن «عاری» است بود.
در مقدمه شاهد بهکارگیری آرایههایی بودیم اما علیرغم این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان:
عنوانی جملهوار متشکل از واژگانی ساده که مفهوم آن روشن است. نویسنده در همان ابتدا آشکار میکند مخاطب دلنوشته کسیست که برایش اندازه خویش نزدیک است. از لحاظ جذابیت عنوان زیبایی چندانی ندارد. بسیار ساده و دم دستی انتخاب شده. نیازمند خلاقیت و ابتکار بیشتریست. از نظر کلیشه یا نو بودن نیز، عنوان ترکیب جدیدی را دارا نمیباشد. و در کل از پالس ضعیفی برخوردار است.
مقدمه:
حجمی کوتاه دارا بود. میتوان گفت فاقد آرایه و هر گونه جوهر ادبی. با محتوایی بسیار جمع و جور که تمامش در این منظور خلاصه میشود. نویسنده حرفهایی داشته که نشده یا نتوانسته بگوید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
عنوان:
عنوان دلنوشته از دو کلمه "سرزمین" و "درد" ساخته شده که این دو واژه، تکراری هستند و ترکیب دو کلمهی کلیشه، ترکیبی کلیشه میشود. اما از نظر ارتباط با محتوا، با دلنوشته مرتبط است.
مقدمه:
مقدمه با دلنوشته مرتبط بود. اما دو آرایه آن هم فقط در دو جملهی اول، مشاهده شد. درصورتی که مقدمه باید ارایههای بیشتر و پر احساستر باشد تا بتواند به خوبی مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و او را ترغیب کند. پس مقدمه، مقدمهی قابل قبولی نبود و باید بیشتر روی آن کار کرد.
ساختار دلنوشته:
نثر دلنوشته ادبی بوده و تا آخر دلنوشته نویسنده نثر را حفظ کرده بود که این یک پوئن مثبت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.