اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار تاراج | آیلار آریا کاربر انجمن یک رمان

[Wendy Son]

~به نام خدا~
نام مجموعه: تاراج
شاعر: آیلار آریا
مقدمه:
منم آن کلبه سوزان که تو در کنج دلت
به هوای کاخ دیگر، به آتشم کشاندی!​

 

[SAN.SNI]

•| بسم رب العشق |•

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛
لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال پانزده پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Wendy Son]

یا بیا و مرهمی بگذار بر این درد فلان
یا برو و جان ما را در گذر... .​

 

[Wendy Son]

در پی فکر آرزویی که،
تا گفتمش پژمرد!

●

منم آن شاخه گلی که،
تو به یک نظر،
شکاندی!​

 

[Wendy Son]

تو دلی، دیده منم؛
دل که معشوق شود،
دیده پر از اشک شود!

●

بد به حال ماهی کوچک تنگی
که دلش هوای دریا دارد!​

 

[Wendy Son]

گر توانی،
به نظر،
شکار من کن!

صیاد!
بگیرانم،
با بو*سه حلالم کن!

(منظور از حلال کردن، کشتن)​