سلام من دنبال این رمان میگردم:
دختره عاشق پسره هست و میخوان ازدواج کنن و اما خواهرش یک روز رگ دستش رو میزنه ازش میپرسه چرا اینکار و کردی میگه از یه پسره خوشم میومد بهش گفتم بهم گفت من دوست ندارم دختره میگه بیا بریم. بهم نشون بده و میره میبینه عشق خودشه دختره از خود گذشتگی میکنه و همه ی عکس و.. هاش رو نابود میکنه و میره خارج کشور خواهرش ازدواج میکنه هر چی بهش میگن بیا ببینیمت میگه نه خواهرش یک روز بهش میگه من دارم میمیرم بیا ببینمت دختره میاد خواهرش بهش میگه من بمیرم تو مجبوری با شوهرم ازدواج کنی این پسره هرچی نزدیک دختره میشه میگه از من دورشو تو زن داری
تا ابنکه معلوم میشه این پسرا دوقلو بودن دختره از یکی از این دوقلو ها خوشش اومده و خواهرش از اون یکی دیگه