متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Mahnaz_z

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,592
سلام
ی رمان بود پسره اومده بود خونه فامیلشون ،عاشق دختر همسایه شد دختره هم تازه گوشی خریده بود ،پسره به صورت ناشناس از فضای مجازی باهاش دوست شد
پسره سرگرد بود اسمشم محمد بود
اگه میدونید بگید لطفا
 

rrahaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,593
اسم پسره کیان بود قرار بود با آرزو که دوست صمیمی دختره بود ازدواج کنه اما این دختره سال ها پیش به میان ابراز علاقه کرده بود اما پسره اون را جلوی همه مسخره میکنه چند سال بعد دوباره هم را می‌بینند دختره افسردگی گرفته بعد در شرکت پسره مشغول به کار میشود
سلام اسم رمان چی بود
 

shadow2009

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,594
سلام من دنبال این رمان میگردم:

دختره عاشق پسره هست و میخوان ازدواج کنن و اما خواهرش یک روز رگ دستش رو میزنه ازش میپرسه چرا اینکار و کردی میگه از یه پسره خوشم میومد بهش گفتم بهم گفت من دوست ندارم دختره میگه بیا بریم. بهم نشون بده و میره میبینه عشق خودشه دختره از خود گذشتگی میکنه و همه ی عکس و.. هاش رو نابود میکنه و میره خارج کشور خواهرش ازدواج میکنه هر چی بهش میگن بیا ببینیمت میگه نه خواهرش یک روز بهش میگه من دارم میمیرم بیا ببینمت دختره میاد خواهرش بهش میگه من بمیرم تو مجبوری با شوهرم ازدواج کنی این پسره هرچی نزدیک دختره میشه میگه از من دورشو تو زن داری

تا ابنکه معلوم میشه این پسرا دوقلو بودن دختره از یکی از این دوقلو ها خوشش اومده و خواهرش از اون یکی دیگه
 

rrahaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,595
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
یه رمان دیگه ایم بود که راجب یه دختر مذهبی به اسم راحیل بود راحیل به دلایلی مجبور میشه بایه مرد صوری ازدواج کنه که اسمش شهرام بود
پیشنهاد ازدواجم فک کنم از طرف راحیل بود
اگه میشه اسم این رمانم بگین
داماد اجاره ای
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

PanahKamali123

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
14
پسندها
19
امتیازها
33
  • #1,596

rrahaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,597
اسم شخصیت ها و یکم از رمان رو یادت بیاد خیلی راحت میتونی رمان رو پیدا کنی
من اسم دوتا شخصصیت یادمه ولی رمان اسمش ن . اسم پسره کیان اسم دختره آرزو ولی کیان دوست آرزو را دوست داره.
 

shadow2009

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,598
سلام من دنبال این رمان میگردم:

دختره عاشق پسره هست و میخوان ازدواج کنن و اما خواهرش یک روز رگ دستش رو میزنه ازش میپرسه چرا اینکار و کردی میگه از یه پسره خوشم میومد بهش گفتم بهم گفت من دوست ندارم دختره میگه بیا بریم. بهم نشون بده و میره میبینه عشق خودشه دختره از خود گذشتگی میکنه و همه ی عکس و.. هاش رو نابود میکنه و میره خارج کشور خواهرش ازدواج میکنه هر چی بهش میگن بیا ببینیمت میگه نه خواهرش یک روز بهش میگه من دارم میمیرم بیا ببینمت دختره میاد خواهرش بهش میگه من بمیرم تو مجبوری با شوهرم ازدواج کنی این پسره هرچی نزدیک دختره میشه میگه از من دورشو تو زن داری

تا ابنکه معلوم میشه این پسرا دوقلو بودن دختره از یکی از این دوقلو ها خوشش اومده و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

tyam7059

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,599
موصوعش اینطوریه که یه دختره میره به مراسمی و خانمی به اسم ملوک نامی ایشونو میپسندن برا پسرشون و ازدواج میکنن پدرش فوت میکنه و مادرش میره بهاشون زندگی میکنه و دختره بعد مدت بعد کلی سختی بچه دار میشه و همزمان با خدمتکار خونشون زایمان میکنن که یکی از دخترا ۴ تا انگشت داره دختر خدمتکاره و اینا باهم بزرگ میشن ولی دختر ۴ انگشتی رو نحس میخونن و کسی دوستش نداره جز اقای خونه که اونم بعد چند وقت از رو اسب میفته و میمیره
 

diann

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
34
پسندها
69
امتیازها
90
  • #1,600
ممنون مهربون
رمان قلم قوی و متفاوت بگید
پادساعتگرد ، تشریفات ، آوانگارد ، تو را در گوش خدا آرزو کردم ، سیاه بازی ، نیکوتین
اینا قلم قوی ان و موضوع خوبی هم دارن ، به نظرم ارزش خوندن دارن خیلی قشنگن
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا