مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Atefeh134567899

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #11
سلام من یه رمانی قبلا خونده بودم ک اسمش یادم نیس درمورد دختری بود ک بعد نامزدیش با پسرعموش (پارسا)یه سری عکس چ فیلم مستهجن ازش بدست خانوادش میرسه و دختره از طرف خانوادش طرد میشه بعد 8سال برمیگرده تا بی گناهیشو ثابت کنه دختره طراح لباس بود یه دوست صمیمی هم داشت ب اسم سوگل تبریز زندگی میکرد تهشم با پسرعموش ازدواج می‌کنه میشه اسمشو بگید
 
آخرین ویرایش

Fatima1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/4/21
ارسالی‌ها
41
پسندها
93
امتیازها
103
مدال‌ها
1
سن
25
سطح
0
 
  • #12
امضا : Fatima1999

تسنیم

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/2/20
ارسالی‌ها
44
پسندها
64
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #13
سلام دنبال رمانی میگردم زیاد ازش یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگی‌میکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
 

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #14
سلام من دنبال یک رمان میگردم موضوعش این هست که یه دختری که تک فرزنده بدون اجازه پدرش با پسری که وضع مالی خوبی نداره ازدواج میکنه و از خانوادش طرد میشه شوهرش میمیره و پدره حاضر به قبول دخترش نیست دختره پیشه خواهر شوهرش زندگی میکنه اما خواهر شوهره که سرطان داره از اون میخواد برای شوهرش بچه بیاره و دختر قبول میکنه و باردار میشه لطفا هر کی اسمش رو میدونه بگه ممنون میشم.
 
امضا : حیران

ن.ف

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
10/4/21
ارسالی‌ها
2
پسندها
13
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #15
سلام همگی، چند سال پیش یه رمان خوندم مطمئن نیستم ولی فکر کنم دو جلدی بود... دختره و پسره باهم ازدواج میکنن بعد پسره تصادف میکنه و همه فکر میکنن مرده ولی بعد از چند وقت دختره از عروسی یکی از دوستاش برمیگشته که به طور اتفاقی شوهرش رو میبینه و میفهمه شوهرش نمرده بوده... پسره حافظه ش رو از دست داده بوده و دختره رو یادش نمیاد... یه زن و مرد پسره رو نجات داده بودن و پیش خودشون نگه داشته بودن...بعدش دیگه با کمک دختره خوب میشه... فکر میکنم این اتفاقات واسه جلد دو بود.. البته اگه همونطور که فکر میکنم رمان دو جلدی بوده باشه... ممنون میشم اگه کسی اسمش رو میدونه بهم بگه..
 

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
483
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #16
سلام دوستان دنبال یه رمان دیگه هستم:‌
این هم خلاصه رمان = دختره مادرش میمیره•••• پدرش هم گمو گورمیشه، بعد داییش میبرتش خونه خودش، یه دختر دایی هم داشته به اسم فرخنده• زن داییش اونقدرعذابش میده. با کفگیردستشو میسوزونه، خلاصه کلی دردوعذاب••••
خریدای خونه که ازپسرحاجی معتمد محل می خریده این پسرحاجی ازش خوشش میاد، نگو دخترداییش فرخنده هم عاشق این پسر بوده باکلی دوز و کلک پسره میادخاستگاری دختره که از قضا بهش میگفتن: نوبر
ولی دایی دختره سرسفره عقد دخترخودش/فرخنده/ میشونه ، بعداز عقد پسره میفهمه جاروجنجال راه میندازه که دیگه بی فایده هست•
زن داییش به زور این دخترو میده به یه مرد بیمارروحی خییییلی وحشتناکه هر روز تو بدنش سوسک مینداخته و با سنجاق خط خطیش میکرده• خلاصه که یه روز دختره رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حیران

.sunny.

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
18/2/21
ارسالی‌ها
402
پسندها
7,163
امتیازها
24,973
مدال‌ها
12
سطح
15
 
  • #17
سلام یک رمان خوندم داستان یک دختر جوونی بود که مریضی قلبی داشت. اسمش یادم نیست. داداش دختره میمیره و دختره یک سکته میکنه و میره داخل کما. بعد یک دکتری که در اصل پزشک دختره بوده همش بهش رسیدگی میکرده تا اینکه دختره به هوش میاد و این دو تا عاشق هم میشن
 
امضا : .sunny.

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/3/21
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,238
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #18
سلام یه رمانی بود که پسره به دختره که موهاش فر بوده میگفته ببعی.:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
ببخشید همین یادمه
 
امضا : Negar.Dayani

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/3/21
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,238
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #19
سلام دنبال یه رمان می‌گردم اگه کسی می‌دونه لطفا اسمشو بگه در مورد سه تا پسر و سه تا دختر بود که دزدیده میشن تو یه خونه زندانی میشن بعد همونی که دزدیدتشون بهشون دستور می‌ده چکار کنن و مجبورشون می‌کنه ازدواج کنن.
کسی اسمشو می‌دونه؟
 
امضا : Negar.Dayani

Mahdiyeh banoo

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
7/3/21
ارسالی‌ها
2
پسندها
9
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #20
سلام همگی، چند سال پیش یه رمان خوندم مطمئن نیستم ولی فکر کنم دو جلدی بود... دختره و پسره باهم ازدواج میکنن بعد پسره تصادف میکنه و همه فکر میکنن مرده ولی بعد از چند وقت دختره از عروسی یکی از دوستاش برمیگشته که به طور اتفاقی شوهرش رو میبینه و میفهمه شوهرش نمرده بوده... پسره حافظه ش رو از دست داده بوده و دختره رو یادش نمیاد... یه زن و مرد پسره رو نجات داده بودن و پیش خودشون نگه داشته بودن...بعدش دیگه با کمک دختره خوب میشه... فکر میکنم این اتفاقات واسه جلد دو بود.. البته اگه همونطور که فکر میکنم رمان دو جلدی بوده باشه... ممنون میشم اگه کسی اسمش رو میدونه بهم بگه..
اسم رمان گناهکار هستش که خیلی هم معروفه.
یک جلدیه ، دختره توی نامزدی دوستش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا