مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

.mah.

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/4/21
ارسالی‌ها
10
پسندها
302
امتیازها
983
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #31
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
سلام
جلد اول «یک بار نگاهم کن» و جلد دوم «برایم از عشق بگو» رو چک کنید.
 

Ramzy

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/4/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #32
سلام دنبال یک رمان می‌گشتم که دخترشهرستانی هست فکر میکنم لاهیجان باشه ،،تهران دانشگاه قبول میشه و مجبور میشه خونه اجاره کنه و بعد مدتی متوجه میشه واحد کناریش یه پسر با اخلاق بد زندگی می‌کنه که هم دانشگاهی هم هستن.این دوتا باهم سرجنگ دارن بعد اینا باهم یه اکیپ میشن میرن شمال مسافرت اونجا این دونفر عاشق هم میشن برمیگردن یه ماجرایی پیش میاد دختره تصمیم میگیره بره کانادا بعد پسره میاد تا فرودگاه تا منصرفش کنه تصادف می‌کنه و دختره هم نمیره خارج.ممنون میشم برام پیدا کنید.
 

Mahsa._.5672

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/4/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #33
سلام من قبلاً یک رمانی را خوانده بودم اسم های شخصیت هاش را یادم نیست فقط بخشی از این داستانو یادم هست که سه تا دختر که دوست های صمیمی هستن برای سفر میرن کیش و اونجا با سه تا پسر که برای کار آمده بودند کیش برخورد میکنن که اولش با هم دیگه شروع میکنن کل کل کردن و بعد عاشق همدیگه میشوند
 

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #34
سلام دوستان دنبال یه رمان دیگه هستم:‌
این هم خلاصه رمان = دختره مادرش میمیره•••• پدرش هم گمو گورمیشه، بعد داییش میبرتش خونه خودش، یه دختر دایی هم داشته به اسم فرخنده• زن داییش اونقدرعذابش میده. با کفگیردستشو میسوزونه، خلاصه کلی دردوعذاب••••
خریدای خونه که ازپسرحاجی معتمد محل می خریده این پسرحاجی ازش خوشش میاد، نگو دخترداییش فرخنده هم عاشق این پسر بوده باکلی دوز و کلک پسره میادخاستگاری دختره که از قضا بهش میگفتن: نوبر
ولی دایی دختره سرسفره عقد دخترخودش/فرخنده/ میشونه ، بعداز عقد پسره میفهمه جاروجنجال راه میندازه که دیگه بی فایده هست•
زن داییش به زور این دخترو میده به یه مرد بیمارروحی خییییلی وحشتناکه هر روز تو بدنش سوسک مینداخته و با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ستاره من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
21
پسندها
40
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #35
سلام دوستان دنبال یه رمان دیگه هستم:‌
این هم خلاصه رمان = دختره مادرش میمیره•••• پدرش هم گمو گورمیشه، بعد داییش میبرتش خونه خودش، یه دختر دایی هم داشته به اسم فرخنده• زن داییش اونقدرعذابش میده. با کفگیردستشو میسوزونه، خلاصه کلی دردوعذاب••••
خریدای خونه که ازپسرحاجی معتمد محل می خریده این پسرحاجی ازش خوشش میاد، نگو دخترداییش فرخنده هم عاشق این پسر بوده باکلی دوز و کلک پسره میادخاستگاری دختره که از قضا بهش میگفتن: نوبر
ولی دایی دختره سرسفره عقد دخترخودش/فرخنده/ میشونه ، بعداز عقد پسره میفهمه جاروجنجال راه میندازه که دیگه بی فایده هست•
زن داییش به زور این دخترو میده به یه مرد بیمارروحی خییییلی وحشتناکه هر روز تو بدنش سوسک مینداخته و با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

حیران

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #36
امضا : حیران

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
13/3/21
ارسالی‌ها
422
پسندها
11,249
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
سطح
19
 
  • #37
سلام دنبال یه رمان می‌گردم اگه کسی می‌دونه لطفا اسمشو بگه در مورد سه تا پسر و سه تا دختر بود که دزدیده میشن تو یه خونه زندانی میشن بعد همونی که دزدیدتشون بهشون دستور می‌ده چکار کنن و مجبورشون می‌کنه ازدواج کنن.
کسی اسمشو می‌دونه؟
کسی اینو نخونده؟
 
امضا : Negar.Dayani
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Sogiii

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/4/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #38
سلام خوبید خسته نباشین
یه رمانی بود چند سال پیش خونده بودم یه دختری بود پزشک بود اولش از تو بیمارستان شروع میشه که دختره از تو اتاق عمل اومده بیرون همینجور تو راه رو پوششو در میاره دختره یه بیماری داری که باید بهش یه امپولیرو بزنن تا خوابش بببره اگ اون امپولو نزنن دختره میره تو کما دختره قبلا ازدواج کرده بوده یه روز شوهرش اینو میزاره میره همون اول رمان دختره وقتی میخواستش سوار ماشین شه میخواد بیفته زمین که یه پسره ای میگریتش دخترم تا چشمش به چشمای پسره میفته خوابش میبره بعد این پسره به عنوان روانپزشک میاد شبا خونه اینا تا دختره خوابش ببره یک روز دختره میفهمه این همون شوهر سابق خودشه
یک چیز دیگم که ازش یادمه اینکه دختره از شوهر سابقش حامله میشه همون دوسال پیش که ترکش کرده به خاطر حفظ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

گل گندم

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
30/1/21
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #39
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
رمان یکبار نگاهم کن
 

Helen 82

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/4/21
ارسالی‌ها
1
پسندها
8
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #40
سلام دوستان دنبال یک رمان هستم که اسم مامان دختره مریم بود و اسم ناپدریش سعید بود که می خواست به دختره دست درازی کنه
دختره نمی دونست اون بابای واقعیش نیست بعد که فهمید دنبال باباش گشت و فهمیدباباش یک شرکت بزرگ داره میره اونجا و به عنوان یک مهندس شروع به کار میکنه و فهمید یک برادر هم داره که دکتره(دوست صمیمی دختره وکیل بود که با داداش دختره نامزد می کنه) و پدرش ازدواج کرده وعاشق پسر زن باباش میشه ولی پسره از عاشق شدن فراریه میره فرانسه پیش باباش ، دختره هم یک نامه برای باباش مینویسه که عاشق پسره شده و شبانه فرار میکنه میره شمال یک جایی که دست هیچ کس بهش نرسه (همه ی فامیل هاشون فکر می کردن پسره و دختره خواهر و برادر واقعی هستن) پسره بعد از یکی دوسال بر میگرده و دنبال دختره میگرده
لطفا هر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا