سلام یه رمانی بود که فقط خلاصه شو دیده بودم ولی اسمش یادم نیست موضوعش ازاین قراره که پسره برای انتقام از پسرعموش داخل خونه پسرعموئه دوربین میزاره و هرروز زیرنظرشون داره واینکه کم کم عاشق زنش میشه ازاین راه میخاد انتقام بگیره
سلام
به رمانی بود نه اسم خودش نه شخصیتاش یادم میاد ولی خیلی رو مخمه
اینطوری بود که یه دختری با پسری دوست میشه و پسره اونو میبره پیش خانوادش اسم فک کنم جک بود تو همین مایه ها و از لحظه ورود هم تمام گوشی و لب تاپ و اینارو میگیرن بعد این پسره با زن یه مافیا فرار میکنه زنه هم ازش حامله بوده و میمونه این دختر که پسره میگیرتش و بهش میگه تا وقتی دوست پسرت نیاد تو همین جایی یه جاییشم همین مافیاعه بهش یه گردنبند میده که درواقع ردیاب بوده و بزور تو گردن این دختر میزاره(با عمل جراحی) و دیگه اخراشم یه سگ همین شونه دختره رو گاز میگیره و حامله هم بوده و تا ببرنش بیمارستان توسط برادر همین مافیا فکر کنم دزدیده میشه که بعد برمیگرده و اخراشم برای ازدواجشون پسره یه خونه قدیمی از پدر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
سلام من یه رمانیو میخوام یه دختر خیلیییی خجالتی و بی اعتماد به نفسی بود یع پسری میاد که خیلی عالیع و کلی باهاش وقت میگذرونه عاشقش میکنه و بهش میگه نباید انقدر خجالتی باشیو اینا و این بهش اعتماد میکنه ولی یهو پسره میذاره میره کلا
دختره خودشو غرق کارررر و درس میکنه کلیییی و سعی میکنه پیشرفت کنه و دیگه بی اعتماد بع نفس نباشه وقتی پسره برمیگرده میبینه این یه ادم دیگع شده
همینقدر یادمه
کسی اسمشو میدونه