متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

☆BARUN☆

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
295
پسندها
6,847
امتیازها
21,773
مدال‌ها
14
سن
24
  • #2,341
امضا : ☆BARUN☆

*♡*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,342
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

*♡*

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
  • #2,343
سلام یه رمانی که قبلا خوندم خارجی بود درباره یه پسر که قاتل اجاره ای بعد یه دختره رو توی تلویزیون میبینه عاشقش میشه دنبالش میگرده بعد که پیداش کرد خودشو جای یه آدم خوب جا میزنه بعد با دختره دوست میشه اما دختره میفهمه چیکار همین قدر یادمه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

rez_

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,344
سلام دوستان من دنبال ی رمانی میگردم که چیز زیادی ازش یادم نمیاد فقط یادم ی دختر که مامانش با ی مردی ازدواج میکنه ی بارم فک کنم مرده میخواست بهش دست درازی کنه این ناپدری ی فامیل داشت پسره سرد و بداخلاقی بود که این دختره عاشقش میشه کسی میدونه اسم این رمان چیه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

aylin.a

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,345
نام شخصیت های رمان رو یادم نیست خانومی بود که شوهرش رو تازه ازدست داده بود و در شرکت همسرش شروع به کار میکنه و در این بین برای اولین بار شریک همسرش رو میبینه و کم کم عاشقش میشه همچنین میونش با پدر شوهرش خوب نیس و باهم رقیب کاری هم هستن
 
امضا : aylin.a
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

تهنااا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,346
سلام.یک رمانی بود دختر و پسرها با هم به اجبار ازدواج می کنند دختره نسبت به پسره خیلی مظلوم بود.پسره هم یک نفر دیگه رو دوست ولی مجبور شد با این دختره بمونه.پسره اون دختری که دوست داشت اونو فقط به خاطر پول می خواست.پسره دختره رو خیلی اذیت می کرد حتی یک بار بهش دست درازی می‌کنه توی خونه که هست میزارتش می‌ره وقتی میاد میبینه همین جوری که بوده هنوز همون جوریه.و می برتش بیمارستان و خودش یک هفته می‌ره مسافرت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,418
پسندها
40,337
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #2,347
سلام.یک رمانی بود دختر و پسرها با هم به اجبار ازدواج می کنند دختره نسبت به پسره خیلی مظلوم بود.پسره هم یک نفر دیگه رو دوست ولی مجبور شد با این دختره بمونه.پسره اون دختری که دوست داشت اونو فقط به خاطر پول می خواست.پسره دختره رو خیلی اذیت می کرد حتی یک بار بهش دست درازی می‌کنه توی خونه که هست میزارتش می‌ره وقتی میاد میبینه همین جوری که بوده هنوز همون جوریه.و می برتش بیمارستان و خودش یک هفته می‌ره مسافرت
درود. رمانِ سیب دندان‌زده رو چک کنید...♡
 
امضا : Kalŏn
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

rez_

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,348
سلام دنبال ی رمان میگردم که شخصیت اصلی یه دختر بازیگر که موهاش قرمز خیلیم بی اعصاب و بداخلاق بعد این دختر جدا از خانوادش زندگی میکنه یادم نیست چطور با مرده آشنا میشه ولی یادم ی مرد آروم و خوش اخلاقی بوده و اینها عاشق هم میشن
و اگه اشتباه نکنمم کاره مرده طلا فروشی بوده...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,349
سلام ی رمانی بود دختره با هزاران تلاش و جهشی خوندن تو درسا میتونه تو سن کم استاد دانشگاه دامپزشکی بشه وارد دانشگاه ک میشه دانشجو ها اذیتش میکنن بخاطر سنش و ی پسره هم خیلی تو کفشه همش اذیتش میکنه و باهاش شوخی میکنه و اینا برای یادگیری بیشتر میرن شمال اونجا دختره میخواد ب دانشجو ها یاد بده گاو چجوری میزاد و پسره هم اداشو درمیاره و با تعجب نگا میکنه میگه تا ارنج؟؟دختره هم بزور خودشو نگه میداره و داستانیه اصن کسی اسمشو میدونه؟
به من نگو ببعی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

zsamii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
11
پسندها
16
امتیازها
33
  • #2,350
سلام
به رمانی بود نه اسم خودش نه شخصیتاش یادم میاد ولی خیلی رو مخمه:melting-face:
اینطوری بود که یه دختری با پسری دوست میشه و پسره اونو می‌بره پیش خانوادش اسم فک کنم جک بود تو همین مایه ها و از لحظه ورود هم تمام گوشی و لب تاپ و اینارو میگیرن بعد این پسره با زن یه مافیا فرار می‌کنه زنه هم ازش حامله بوده و میمونه این دختر که پسره میگیرتش و بهش میگه تا وقتی دوست پسرت نیاد تو همین جایی یه جاییشم همین مافیاعه بهش یه گردنبند میده که درواقع ردیاب بوده و بزور تو گردن این دختر می‌زاره(با عمل جراحی) و دیگه اخراشم یه سگ همین شونه دختره رو گاز میگیره و حامله هم بوده و تا ببرنش بیمارستان توسط برادر همین مافیا فکر کنم دزدیده میشه که بعد برمیگرده و اخراشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ANAM CARA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
62
عقب
بالا